بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سرگذشت آب و آتش؛ مهرگان | صفحه ۱۸ | طاقچه
تصویر جلد کتاب سرگذشت آب و آتش؛ مهرگان

بریده‌هایی از کتاب سرگذشت آب و آتش؛ مهرگان

انتشارات:انتشارات پر
امتیاز:
۴.۵از ۱۳۰۳ رأی
۴٫۵
(۱۳۰۳)
بازتاب تمام افکار انسان‌ها در چشم‌هاست. مهربانی، صداقت، دوستی، غم... همه رو در چشم‌ها میشه دید.
la lumière
زمانی که آدم‌ها بزرگ میشن و کارهای مهمی انجام میدن، حرف‌های زیادی پشت سرشون زده میشه.
la lumière
ما باید یاد بگیریم بدون اعتماد کردن به آدم‌ها، اون‌ها رو دوست داشته باشیم. فقط وقتی بین مردم باشیم، می‌تونیم معنای زندگی رو بفهمیم.
la lumière
یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود
fatemef8
یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود
Friba
می‌دونی دیبا، اهمیت جملات فقط به مفهوم‌شون نیست. بستگی داره که چه کسی چنین جمله‌ای رو میگه.
zahraii
ـ پادشاه یک کشور حتی نباید لحظه‌ای از حال مردم و اوضاع سرزمینش غافل باشه. اما کاری می‌کنه که حال خودش رو هم نفهمه. واقعاً شرم‌آوره.
pz
یاد گرفتم فقط زمان می‌تونه نشون بده احساسات ما چقدر واقعی هستن
علاقه مند کتاب
ما هم باید در حیاط خانه‌مان چند گل نیلوفر بکاریم.
sumit
وقتی آینده‌ای وجود نداره، دونستن حقیقت چه فایده‌ای داره
~Daniel~
یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود
Kak Farhad
ما باید یاد بگیریم بدون اعتماد کردن به آدم‌ها، اون‌ها رو دوست داشته باشیم. فقط وقتی بین مردم باشیم، می‌تونیم معنای زندگی رو بفهمیم.
tite66
ـ در کتابی خوندم که چشم‌ها دریچهٔ روحن. ـ تعبیر جالبیه. لبخند تلخی بر لب می‌آورد. سرش را آرام به چپ و راست تکان می‌دهد و سپس زمزمه می‌کند: ـ روح زیبایی داری... دایانا.
حسین اسدی
قدرت و سیاست چیزی نیست که من و تو بتونیم ازش سردربیاریم.
meghdad
می‌دونی دیبا، اهمیت جملات فقط به مفهوم‌شون نیست. بستگی داره که چه کسی چنین جمله‌ای رو میگه. وقتی از کسی توقع شنیدن حرفی رو نداری و بعد اون رو می‌شنوی، طبیعیه که خوشحال بشی.
meghdad
آخه تو از کجا پیدات شد؟
آمـيـنْٖ
چرا نمی‌ذارید بانو برن؟ ضربان قلبم شدت می‌یابد. پوریا باید بایستد و مخالفت کند. اگر در همین ابتدا از من حمایت کند، می‌توانم امیدوار باشم که در آینده نیز به خاطر من در برابر ملکه نیوان و بانو نازآفرین می‌ایستد. پوریا دستم را محکم‌تر می‌فشارد. قلبم آرام می‌شود. لبخند کوچکی بر لبانم می‌نشیند. من کجا می‌توانم بروم؟ با وجود پوریا تمام سختی‌های قصر قابل‌تحمل است. فقط کافی است... انگار دستم رها می‌شود. اما امکان ندارد. شاید من دیگر گرمای دست پوریا را احساس نمی‌کنم.
آمـيـنْٖ
پدرم همیشه میگه اگر زمانی احساس کردی تو زندگی مشکلی نداری و همه‌چیز داره به خوبی پیش میره، بدون که داری در مسیر اشتباه حرکت می‌کنی.
Zahra sadat
با چه منطقی میشه این رو توجیه کرد که انسان کاری کنه مست بشه و نفهمه چی میگه و چی کار می‌کنه؟
Zahra sadat
بازتاب تمام افکار انسان‌ها در چشم‌هاست. مهربانی، صداقت، دوستی، غم... همه رو در چشم‌ها میشه دید. می‌گفت چشم‌ها نمی‌تونن رازهای دل انسان رو نگه دارن.
صابر

حجم

۴۷۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۶۲۸ صفحه

حجم

۴۷۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۶۲۸ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
۱۷,۵۰۰
۵۰%
تومان