بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دوغدو، پدربزرگ و غول‌های عاشق (جلد دوم) | طاقچه
تصویر جلد کتاب دوغدو، پدربزرگ و غول‌های عاشق (جلد دوم)

بریده‌هایی از کتاب دوغدو، پدربزرگ و غول‌های عاشق (جلد دوم)

۴٫۲
(۵)
پوش یک‌راست می‌آید پیش دلبر و انگار غولِ غول‌ها را به آن بزرگی اصلاً آنجا نمی‌بیند، یک‌میلیون بار جلوی دلبر خم‌وراست می‌شود: «با من عروسی می‌کنی؟» غولِ غول‌ها وقتی بوشاسب را از پشت پنجرهٔ آشپزخانه می‌بیند، آه بلندی می‌کشد. با آن هیکل گنده‌اش از پنجره داخل می‌شود. پنج‌میلیون بار جلویش خم‌وراست می‌شود و می‌گوید: «با من عروسی می‌کنی؟» دو تا ابر بزرگ، معلوم نیست از کجا، سرمی‌رسند و خودشان را به هم می‌کوبند. برق بزرگی در آسمان می‌درخشد. پوش مثل یک چتر بالای سر دلبر می‌ایستد، اما جای باران نخودی و نرگس از لای ابرها پایین می‌پرند و وسط حیاط فرود می‌آیند. نخودی دور نرگس می‌چرخد: «با من عروسی می‌کنی؟»
yasi

حجم

۶۰۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۸۰ صفحه

حجم

۶۰۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۸۰ صفحه

قیمت:
۲۰,۲۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد