بریده‌هایی از کتاب عادت دست‌یابی (خلاصه کتاب)

بهتر است شروع به انجام کاری کنید و شکست بخورید به جای اینکه هیچ کار انجام ندهید و برای رسیدن به مسیر و کار درست صبر کنید.

دلیل اتفاقات خوب باشید نه قربانی شرایط.

"من شکست نخورده‌ام. من تنها ده هزار راه برای موفق نشدن پیدا کرده‌ام." توماس ادیسون

یکی از بزرگترین بهانه‌هایی که مردم برای نرسیدن به اهدافشان استفاده می‌کنند، کمبود زمان است. باز هم، این بهانه وقتی که به طور دقیق موشکافی شود می‌بینید که واقعیت ندارد. انسان‌های موفقی مانند بیل گیتس، استیو جابز، آلبرت انیشتین، مارتین لوتر، کینگ جونیور و دیگر افراد موفق هم بیشتر از ۲۴ ساعت در روز، وقت نداشتند. آنها موفق شدند تا به همه چیزهایی که می‌خواستند در زمان یکسانی که شما هم در اختیار دارید، برسند. همه این‌ها به تصمیم و توجه برمی‌گردد.

مردم معمولا توجیه‌های خوبی برای آنچه که در زندگی و کارشان نتوانستند به دست بیاوردند دارند. گول این اشتباه را نخورید؛ توجیه‌ها فقط بهانه‌هایی هستند که برای بیان به دیگران، خوشگل شده‌اند. اگر واقعا به اندازه کافی به چیزی اهمیت می‌دهید، راهی پیدا خواهید کرد که آن اتفاق بیفتد.

هر چه تا امروز برای رسیدن به موقعیت ایده‌آل صبر کردید، بس است و به جای آن بهتر است در ماجرا شیرجه بزنید و بفهمید که چگونه کارها را باید انجام دهید.

تفاوت بین تلاش کردن و انجام دادن این است که اگر برای کاری تلاش کنید و نتیجه نگیرید، شما قبول می‌کنید که شکست خورده‌اید. اما زمانی که کاری را انجام می‌دهید، شما هدف دارید و به این معنی است که راهی برای انجام آن پیدا می‌کنید. انجام دادن همه چیز است.

۵. زمانی که مردم در حال صحبت کردن هستند، گوش دهید؛ مزاحم آنها نشوید حتی اگر می‌توانید حدس بزنید که چه چیز می‌خواهند بگویند. به جای این که دائم به پاسخی که می‌خواهید دهید فکر کنید، خودتان را کاملا در این که دارند چی می‌گویند غوطه‌ور کنید. آنها چه می‌گویند؟

۳. اذعان کنید که مشکلات واقعی مردم را می‌دانید؛ نشان دهید که حرف آنها را شنیده‌اید و درک می‌کنید که از کجا نشات می‌گیرند. تا زمانی که از شما درخواست نشده پیشنهاد، توصیه یا تلاش برای حل آن مشکلات نکنید.

"پس، چیزی که دارم می‌شنوم این است که..." " به نظر می رسد که می‌گویید... " "بگذارید چک کنم که درست فهمیده‌ام. شما می‌گویید... "

۴. سوالات "چرا" نپرسید؛ آنها نمی‌توانند بدون این که مردم حالت تدافعی بگیرند پاسخ داده شوند. در عوض، موقعیت خود را شفاف کنید و به کار خود ادامه دهید

۲. قضاوت نکنید؛ مخصوصا اگر در شرایط تنش‌زا هستید. این کار کمکی به شما نمی‌کند. احساسات خود را بیان کنید و دیگر ادامه ندهید.

چگونه موفقیت را می‌شود تبدیل به یک عادت در زندگی شخصی و حرفه‌ای کرد؟ حتما شما هم به این سوال فکر می‌کنید. من جواب این سوال را در به کار بردن روش "تفکر طراحی" در زندگی و حرفه پیدا کردم. اما برای دستیابی به این سبک تفکر باید چه کاری انجام داد. من ۵ قدم این تفکر را به طور دقیق به شما می‌گویم: ۱. عادت کنید که با استفاده از تفکر طراحی به هر چیزی نگاه کنید. ۲. عمل کردن را به فکر کردن ترجیح دهید: تلاش کنید تا ۱۰۰٪ کارها را انجام دهید. ۳. اگر شانس برخلاف شماست، نترسید: آنها همیشه علیه شما خواهند بود. ۴. کارهایی که می توانید را همین الان انجام دهید: همه ما با شمارش معکوس نهایی مواجه می‌شویم پس کارتان را به تاخیر نیندازید ۵. دلیل اتفاقات خوب باشید نه قربانی شرایط.

این قدرت بسیار بزرگی است که بفهمید شما این توانایی را دارید که رفتار و ذهنیت خود را نسبت به هر چیز و همه چیز کاملا تغییر دهید.

زمانی که به چگونه رسیدن به رویایتان فکر می‌کنید، به راحتی به جلو پیشرویی نکنید. دست نگه دارید و به این که واقعا مشکل چه چیزی است فکر کنید. به یک سطح بالاتر بروید و پیدا کنید که چه چیز دیگری می‌تواند ذات مشکل باشد. حالا آن را دوباره قالب‌بندی کنید. نقطه نظر خود را عوض کنید و دوباره آن تغییر دهید و ببینید که کجا قرار دارید. با این کار مشکل اصلی خودش را به شما نشان می‌دهد.

ه جای اینکه تنها یک وسیله باشید که نیروهای خارجی روی آن تاثیر می‌گذارند، خودتان کار را به دست بگیرید. به جای اینکه تماشاچی منفعل باشید، تصمیم بگیرید که در صندلی راننده بنشینید و انتخاب‌هایی کنید که آینده شما را تغییر دهد.

دفعه بعدی که از شما خواسته شد کاری انجام دهید، زمان زیادی روی فکر کردن برای شروع نگذارید. به راحتی شروع کنید. این کار را با گرفتن اولین ایده‌ای که به ذهنتان می‌رسد انجام دهید و از آن یک نمونه اولیه (حتی غیر واقعی) بسازید. سپس به این فکر کنید که از آن چه چیزی آموخته‌اید. اگر به اندازه کافی شجاع هستید، آن را روی افرادی امتحان کنید و نظر آنها را بپرسید.

۶. اگر موضوعی را تعریف می‌کنید، سریعا به اصل مطلب برسید و کاملا نسبت به این که اصل داستان چیست شفاف صحبت کنید؛ آمادگی این را داشته باشید که بقیه اشتباه متوجه شوند، اشتباه تفسیر کنند و نکته را نفهمند. این اتفاق می‌افتد.

۱. به جای صحبت‌های انتزاعی درباره افراد دیگر، از تجربیات خودتان بگویید و احساساتتان را توصیف کنید. مسئولیت مستقیم کلمات را با گفتن، می‌دانم، من فکر می‌کنم، واکنش من این است و... به عهده بگیرید. این بسیار بهتر از کلی‌سازی‌هایی مانند؛ همه می‌دانند یا همه فکر می‌کنیم، است.

کلماتی که استفاده می‌کنید و شیوه‌ای که با دیگران ارتباط برقرار می‌کنید، عمیقا روی نگاه دیگران نسبت به شما تاثیر می‌گذارد. همچنین روی احساس شما نسبت به دستاوردهایتان و اینکه دست یافتن را جزو عادت‌هایتان کنید یا ترجیح دهید که جزو اتفاقات نادر باشد، تاثیر می‌گذارد.