بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب جادوی میخک | طاقچه
تصویر جلد کتاب جادوی میخک

بریده‌هایی از کتاب جادوی میخک

۴٫۵
(۸)
عجیب است که گاهی وقت‌ها مسیر زندگی آدم‌ها، به خاطر اتفاقاتی که در زندگی دیگران می‌افتد، تغییر جهت می‌دهد.
Book
احساسات دیگران بازیچه نیست.
Book
من بیش از اندازه، زیر سایهٔ میخک به سر برده بودم. هر روز که می‌گذشت، حس می‌کردم قوی‌تر شده‌ام و کارها بهتر پیش می‌روند. در مدرسه پیشرفت کردم و نمرات بهتری گرفتم، چون دیگر پشت پنجره و روی پله‌ها منتظر او نبودم. در هتل با روحیهٔ بهتری رفت و آمد می‌کردم، چون دیگر در انتظار او این‌طرف و آن‌طرف پرسه نمی‌زدم. دیگر ذهنم مشغول او نبود و در نتیجه، بیشتر به خودم فکر می‌کردم. شب‌ها باز هم کابوس آتش می‌دیدم و با ترس از خواب بیدار می‌شدم. اما روزها احساس بسیار متفاوتی داشتم. اصلاً دلم نمی‌خواست ناتالی قبلی باشم. اگر می‌شد، حتی اسمم را هم عوض می‌کردم. یک روز صبح که با آرامش روی ایوان نشسته بودم و طاووس‌ها را تماشا می‌کردم، (به جای اینکه مثل میخک دنبالشان بدوم و اذیت‌شان کنم) برای اولین بار و پس از سال‌ها احساس خوشبختی کردم. خوشبختی.
z.gh
عجیب نیست که زندگی آدم در یک چشم به هم زدن، تغییر کند و در مسیر دیگری بیفتد؟
Book
از احساسات دیگران باخبر است، برای همین آنها را آزار می‌دهد، از این کار لذت می‌برد وگرنه کار دیگری ندارد که بکند.
Book
گذشتهٔ آدم تا کی مثل سایه دنبالش می‌کند.
Book
تنهایی او تقصیر من نبود. هیچ‌کس او را به مردم‌آزاری وادار نکرده بود.
Book
همه به یک فرصت دوباره احتیاج دارند.
Book
گاهی اوقات، شرایط باید آن‌قدر غیرقابل‌تحمل شود تا دیگران متوجه شوند، البته تا آن‌موقع، دیگر دیر شده و آدم تنها مانده.
Book
او با طعنه و زخم زبان‌زدن‌هایش، اعتماد به نفس مرا از بین برده بود.
Book
برای اولین بار و پس از سال‌ها احساس خوشبختی کردم.
Book
اصلاً دلم نمی‌خواست ناتالی قبلی باشم. اگر می‌شد، حتی اسمم را هم عوض می‌کردم.
Book
انگار از یک کابوس تیره و بی‌پایان بیدار شده بودم.
Book
برای بهبودی کامل به زمان نیاز داشتم.
Book
اما معلوم بود که حرفم را باور کرده است. چرا که نه؟ این کار خیلی آسان‌تر و به صرفه‌تر از یافتن حقیقت بود.
Book
جلب‌توجه در یک هتل بزرگ، کار ساده‌ای نیست (مگر اینکه به خاطرش پول بدهی).
Book
آدم تا مرز رهایی پیش برود؛ اما ناگهان این فرصت را از دست بدهد.
Book
آیا عکس‌های قدیمی، حقیقت را می‌گویند؟ عکاس می‌گوید: «لبخند بزن! عکس را خراب نکن.» تو هم مجبوری بخندی.
Book

حجم

۱۱۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

حجم

۱۱۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد