بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب جنگجوی عشق | صفحه ۱۹۳ | طاقچه
کتاب جنگجوی عشق اثر سمانه پرهیزکاری

بریده‌هایی از کتاب جنگجوی عشق

۳٫۸
(۶۵۶)
فکر می‌کنم که تابه‌حال چند زن به زندگیِ زناشوییِ بی‌ارزش‌شان برگشته‌اند؛ آن‌هم فقط به‌خاطر این‌که بتوانند در پایان روز، کمی تلویزیون ببینند. شرط می‌بندم خیلی. فکر می‌کنید چه کسی این کنترل‌ازراه‌دورها را می‌سازد؟ مردها. کنترل‌ازراه‌دور یک توطئه است، ابزارهایی برای سرکوب ما. زن‌ها باید کنترل‌ازراه‌دوری به اسم "آزادی" اختراع کنند. من حاضر بودم این کار را بکنم، ولی حالا دیگر بیش‌ازحد خسته‌ام. چیزی‌که مدام به آن فکر می‌کنم، این است که باید این چیزها را یاد بگیرم تا اگر زمانی دوباره ازدواج کردم، دلیل‌اش این باشد که به یک شریک نیاز دارم، نه به یک کاردان. پس سعی می‌کنم زندگی‌ام را یاد بگیرم.
منصوره
اندوه نمی‌تواند ویران شود. نمی‌توان از آن بالا رفت، به آن غلبه کرد، یا شکست‌اش داد. فقط می‌توان بیش از آن دوام آورد.
منصوره
نمی‌ترسم؛ به دنیا آمده‌ام که نترسم. ژان‌دارک
منصوره
رازی که در چنین جاهایی برای مخفی‌کردنِ آن به‌شدت تلاش می‌کنند، این است: "خداوند به همان اندازه که خدای مردان است، خدای زنان هم هست." همین. مخفی‌کردنِ این راز بزرگ، سَم است. برای همین است که زن‌ها این‌جا دیگر آواز نمی‌خوانند.
سروناز
آن‌جا زنی را می‌بینم که دوتا بچه توی سبد خریدش نشسته‌اند. می‌خواهم به سمتش بروم و بگویم "ببخشید این بهترین و بدترین لحظهٔ زندگی‌تونه؟ شما از خشم و عشق‌تون می‌ترسید؟ توی حرف‌زدن با شوهرتون مشکل دارید؟ اصلاً احساس می‌کنید کسی شما رو می‌شنوه، می‌بینه، یا می‌شناسه؟ شما هم احساس می‌کنید گم شدید؟" اما نمی‌توانم هیچ‌کدام این‌ها را بگویم، چون همهٔ ما توافق کرده‌ایم به نمایشنامهٔ زندگی بچسبیم. چیزهای کمی هست که اجازه داریم به هم بگوییم، پس یکی از آن‌ها را انتخاب می‌کنم. لبخند می‌زنم و می‌گویم: «بچه‌هاتون خیلی نازَن.» او با لبخندی جواب می‌دهد و من متوجه خستگیِ چشمانش می‌شوم.
سروناز
او می‌خواهد درون جسم من باشد، همان‌طور که من می‌خواهم درون ذهن او باشم. اما او نمی‌تواند مرا درون جسم‌ام بیابد، چون من آن‌جا زندگی نمی‌کنم. من هم نمی‌توانم او را درون ذهن‌اش بیابم، چون کریگ آن‌جا زندگی نمی‌کند.
سروناز
به نظر می‌رسد از ساختنِ زندگیِ مشترک‌مان دست کشیده‌ایم و به همین سادگی به درونِ امنِ خودمان عقب‌نشینی کرده‌ایم. ما به جای صلح‌کردن، صلح را حفظ می‌کنیم.
سروناز
کودکیِ من با والت‌دیزنی گذشته؛ پس یاد گرفته‌ام ازدواج خطِ پایانِ یک زن است. فکر می‌کردم تمام آن‌چه لازم است انجام بدهم، گذشتن از آن خطِ پایانِ روز عروسی‌ست و بالاخره آرام و راضی می‌شوم.
سروناز
موسیقی مکان امنی‌ست برای تمرینِ انسان‌بودن
سروناز
زیبایی یک مسئولیت است. وقتی زیبا هستی، مردم از تو انتظار بیش‌تری دارند.
سروناز

حجم

۲۳۵٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

حجم

۲۳۵٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

قیمت:
۶۹,۰۰۰
۳۴,۵۰۰
۵۰%
تومان