بریده‌هایی از کتاب افسانۀ زبان: چرا زبان غریزی نیست؟

صداهایی که انسان می‌تواند تولید کند محدود هستند. زبان‌های مختلف تعداد مختلفی از این صداها را برای ساخت کلماتی که زبان را تشکیل می‌دهند، به‌کار می‌گیرند. به همین علّت است که یک فرانسوی زبان در تولید صدای th انگلیسی مشکل دارد یا این‌که یک چینی زبان نمی‌تواند صدای r را تولید کند. در زبان چینی عبارت fried rice به‌صورت flied lice تلفظ می‌گردد. این صداها در زبان‌های فرانسه و ماندارین وجود ندارند. همین وضعیت برای انگلیسی زبانانی که به زبان دیگری صحبت می‌کنند پیش می‌آید. مصداق آن نتیجۀ سال‌ها تلاش من در بررسی زبان فرانسوی است؛ تعدادی از صداهای موجود در زبان فرانسه در انگلیسی وجود ندارند. انگلیسی معیار، دارای ۱۲ واکۀ ساده است که /i/ در واژه /pit/ و /e/ در واژه pet از آن دسته‌اند. علاوه بر این، تعداد هشت، دو واکه‌ای دیگر هم وجود دارند که اصطلاحاً واکۀ مرکب نامیده می شوند مانند /ei/ در واژه day. زبان انگلیسی همچنین دارای ۲۴ همخوان است مانند /z/ در zip و /n/ در ring. همۀ این موارد ۴۴ صدای موجود در زبان انگلیسی را تشکیل می‌دهند که روی هم رفته واژگان زبان انگلیسی معیار بریتانیایی از آن‌ها ساخته می‌شوند. این تعداد به‌ظاهر شاید عجیب به نظر برسند چرا که می‌دانیم الفبای زبان انگلیسی شامل ۲۶ حرف می‌باشد.

در بخش های مختلف کتاب دستاوردهای مطالعات علمی را بررسی خواهیم کرد که بیشتر آن‌ها مطالبی است در حوزه‌های زبان‌شناسی، روان‌شناسی، فلسفه، زیست‌شناسی عصبی، نخستی‌شناسی، رفتارشناسی و انسان‌شناسیِ شناختی. این دستاوردها از اواسط دهۀ ۱۹۸۰ به بعد منجر به پدیدآیی فرضیات متقنی در مورد ماهیت و ساختار زبان، ذهن و روش یادگیری زبان بومی‌شده اند. در مورد واقعیت شکل‌گیری زبان هم بحث خواهیم کرد.

یک کودک در حال رشد حدوداً در سن چهارسالگی ازلحاظ زبانی یک نابغه است. با این وجود ما یادگیری زبان مادریمان را در کل فرآیند زندگی پی می‌گیریم؛ این مسئله خالی از اهمیت نیست. زبانی که با آن صحبت می‌کنیم، در دوره هایی تغییر و رشد می‌کند.

اگر به شما بگویند که پاسی گالور از جیمزباند بزرگ‌تر است و اوریک گُلدفینگر از پاسی گالور بزرگ‌تر، استنباط شما این خواهد بود که گُلدفینگر از جیمزباند بزرگ‌تر است. نژادشناسان این‌گونه استدلال را استنباط غیرمستقیم می‌نامند. آن‌ها رفتار حیوانات را نیز بررسی می‌کنند؛ با مطالعاتی که انجام داده‌اند به این نتیجه رسیده‌اند که برخی از موجودات، خصوصاً آن‌هایی که در گروه‌های اجتماعی زندگی می‌کنند، مانند میمون‌های قد کوتاه و پرندگانی مانند زاغ صنوبر، دارای چنین قوّۀ استدلالی هستند.

بنیان‌گذار آن زبان‌شناس برجستۀ سویسی، فردینان دو سوسور است که کتاب دوره زبان‌شناسی عمومی او پس از مرگش در ۱۹۱۶ انتشار یافت. تفکّر غالب نیمۀ قرن بیستم شکلی جدی از عقل‌گرایی بود مبنی بر این‌که زبان ذاتی است و هیچ شباهتی با سایر نظام‌های ارتباطی غیر انسانی ندارد. این افسانه، بر این مبنا قرار داشت که همه زبان‌ها دارای مجموعه‌ای از همگانی‌هایی هستند که درون ذهن انسان نهاده شده و با آنها متولّد می‌شود.

هدف نگارنده این است که به شما نشان دهد زبان ذاتی نیست و آن‌چه اصطلاحاً دستور همگانی نامیده شده، در پدیدآیی آن هیچ‌گونه دخالتی ندارد. چیزی که خواهیم گفت این است که زبان ساخته و پرداختۀ توانایی‌های ذهن انسان است. به عبارت دیگر، زبان یک نوع توانایی فرهنگی است که انسان از آن بهره‌مند شده است. زبان ماهیت اجتماعی انسان را در ارتباطات جمعی نشان می‌دهد. برایتان آشکار خواهیم ساخت که ما زبان را در دوران کودکی، با تلاش و حتی با اشتباهات زیادی، از والدین و پرستارانمان فرامی‌گیریم و چیزی نیست که به‌طور خودکار یا بدون تلاش پدید آید. زبانی که در معرض آن قرار می‌گیریم، به‌تدریج همان زبان مادری ما خواهد شد. البته اینطور هم نیست که نوزاد انسان، دست خالی و بدون هیچ زمینه‌ای به مرحلۀ فراگیری زبان بیاید. او به نیرویی مجهز است که فراگیری زبان مادری را برایش ممکن می‌سازد.