بریدههایی از کتاب بازگشت به زندگی
۳٫۳
(۳)
چه اسرارآمیزند این دخترها!
سیّد جواد
کسی که عاشق میشود با خدا آشنا میشود وقتی که با خدا آشنا شد، خود را فراموش میکند.
سیّد جواد
آیا همهی آنها که عاشق بودهاند به معشوقه خودشان رسیدهاند؟
سیّد جواد
در ورزش رزمی سه چیز اهمیت دارد: سرعت، تنفس و قدرت.
هنگامی که او با تکنیک تخصصی و همیشگی خودش به هوا پرید تا با پایش به من یک ضربه فنی بزند با نهایت سرعت، پایش را گرفتم و با کف دست روی زانویش ضربه زدم و همان لحظه حس کردم که زانویش شکست. بلافاصله یک پشتک روی هوا زدم و با پاشنهی پا ضربهای به بینیاش وارد کردم و وقتی روی زمین فرود آمدم با ساق پای راستم ضربهای به دستش وارد کردم که همهی این ضربات کمتر از سی ثانیه طول کشید.
حسین بدبخت، هم ساعد دست چپش شکسته بود و هم زانوی پای راستش و هم بینی او که او را به اورژانس بردند.
سیّد جواد
میهمانی جالبی بود. برخلاف آنچه بین جوانها مرسوم شده بود همه پسرانی که در آن میهمانی حضور داشتند کت و شلوار و کراوات داشتند و دخترها هم درست مثل اینکه در یک شبنشینی دعوت شدهاند لباسهای بلند بر تن داشتند. آنچه بیش از همه مرا شگفتزده کرده بود این نکته بود که لباس دختران کاملاً دستها و بدن آنها را میپوشاند. منظورم این است که پیراهنهای بلندی بر تن داشتند مانند لباسهای شب معمولی قسمتهایی از بدن آنها را نشان نمیداد.
سیّد جواد
با دختران معاشرتهای سالم داشتم.
سیّد جواد
سخت است روزگار
تلخ است روز و شب
در تنهایی
هر لحظه ساعتی است
هر هفته ماه و سال
باید پرواز کرد
باید گریخت
آری دریچه قفس تنگ سینه را
باید که باز کرد
عشق را
باید آزمود
ای همسفر
اینک کجا نشستهای
پرواز من به سوی توست
آغوش باز کن
ما هر دو تنهاییم
سیّد جواد
بعضی از خانوادهها خیال میکنند ازدواج دخترشان یک نوع تجارت است
سیّد جواد
او از کجا میفهمید که شرکت شما دچار زیاد شده و در حال تعطیل شدن است
سیّد جواد
آیا پس از مرگ میشود دوباره به این جهان برگشت؟ قطعاً پاسخ شما به این سؤال منفی است و خواهید گفت تاکنون هیچکس پس از مردن دوباره زنده نشده است زیرا به معجزاتی مسیحگونه نیازمند است و امروز دیگر مسیح در بین ما نیست. اما من، یکی از کسانی هستم که به خواست خداوند و تکنیکهای علمی و پزشکی توانستهام حیات دوباره بیابم و چشمهایم را بار دیگر به دیدگان افراد خانوادهام بدوزم و با لبخند، مژدهی ادامهی زیست خود را به آنها بدهم.
سیّد جواد
- حالا زود است احساس غرور کنید. به ظاهر من نگاه نکنید. همه فامیل به من میگویند آتشپاره.
- پس باید مواطب باشم که در این آتش نسوزم.
سیّد جواد
در زندگی گذشتهام وقتی میرفتم توی رینگ مبارزه از حضرت زهرا (س) توسل میجستم و کمک میگرفتم، وقتی میخوردم زمین با ذکر نام مبارکش از جا برمیخاستم و چنان حریف را با سه ضربه میزدم زمین که اطرافیان میگفتند حمید نیروی مافوق دارد. ولی اینبار به کی باید متوسل میشدم؟ در همین حال یکباره نام مولی علی (ع) بر ذهن و زبان جاری شد، به ذکر نامش ناگه گویی طوفانی داخل آیسییو شد و این طوفان هر لحظه مرا به داخل خود میکشید و من هر چه میخواستم به خانوادهام نزدیک شوم گویی که آنها هر لحظه از من دورتر میشدند. و گردباد مرا با خودش برد و دیگر ندانستم ......
سیّد جواد
من مُردم. وقتی مُردم خودم را بر سر جنازهام دیدم. اولش متوجه نشدم چون خیلی شاد بودم، آزاد و رها بودم، دیگه دردی نداشتم. تمام بدنم شاد بود. ولی یک لحظه به خودم آمدم که جنازهام زیر پایم است و من بالای آن هستم. کمکم متوجه شدم در بیمارستان هستم. آمدم سمت تختم دیدم در باز شد و مادرم داخل آیسییو آمد آنقدر ناراحت بود که میخواست مرا در آغوش بگیرد ولی نتوانست، چرا؟ چون گردنم پنج سانتیمتر بریده شده بود و تجهیزات پزشکی داخلش بود. دماغم به دستگاه تنفس مصنوعی وصل بود. دست راستم توی گچ بود. دست چپم هم شکسته بود. کف دست راستم، شصت و چهار بخیه خورده بود و بانداژ شده بود.
سیّد جواد
دوست بدار توی دلت، در خیالات و در رویاهایت.
s.latifi
تا روزی که با او آشنا شدم عشق را فقط در لابلای سطور کتابهای عاشقانه دیده بودم. گاهی دوستانم از عشق و از اینکه یک یا چند بار عاشق شدهاند صحبت میکردند ولی در من هیچ کششی در این مورد ایجاد نمیشد. حتی یک بار هم به خاطرم نرسیده بود که آن را تجربه کنم. بارها اتفاق افتاد که سخنان دوستانم که دربارهی عشق و عظمت و لذت آن بود را به تمسخر گرفته بودم. اما وقتی او را دیدم همه چیز در من تغییر کرد، تمام غروری که طی سالها حفظ کرده بودم از بین رفت و خودم را در مقابل عشق زبون و کوچک احساس کردم.
s.latifi
در همدان نقاط دیدنی زیادی هست، مقبره ابن سینا، مقابر استر و مردخای که اولی همسر کوروش کبیر بوده است
s.latifi
حجم
۷۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۹۸ صفحه
حجم
۷۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۹۸ صفحه
قیمت:
۲,۱۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد