بریدههایی از کتاب با خوک کشتینگیر و نود راهکار دیگر برای زیرسازی کار و تجارت
۴٫۸
(۴)
«دوبار اندازه بگیر، یکبار بِبُر»
محمود
کسانی را میشناسم که مدعیاند برای یک بحث ده دقیقهای با همکارشان وقت ندارند ولی برای یک ملاقات نیم ساعته با یک مشتری احتمالی، بیهیچ چون و چرایی تن به سفری هوایی میدهند. از این کار مردم سردر نمیآورم. شاید دلشان میخواهد از محل کارشان بیرون بزنند. شاید بر این باور اشتباهند که اگر یک روز کامل را صرف رفتن به یک جلسه و بازگشت از آن کنند، اهمیت موضوع مورد بحث را بیش از آنچه هست جلوه دادهاند. دلیلش هرچه که باشد واقعیت امر این است که به ندرت پیش میآید نتوان یک قضیه را با مکالمه تلفنی حل و فصل کرد یا رسیدگی به آن را تا یک موقعیت مناسبتر برای سفر، به تأخیر انداخت.
محمود
۶- «اینجا کار مطرح است نه مسائل شخصی.»
واقعیت این است که مسائل شخصی همه جا مطرح است. مردم حاضرند برای کمک به دوستانشان برنامه خود را به هم بریزند و درست به همین ترتیب حاضرندتصمیمی بگیرندکه به ضررکسی که با او رابطه دوستانه ندارند تمام شود.
این جمله بیشتر از اینکه دروغ باشد نوعی تناقضگویی است. کسی که اصرار دارد اینجا فقط کار مطرح است منظورش این است که حاضر نیست هیچ رابطه شخصی و دوستانهای با شما داشته باشد.
Anahid
۹- «ما نسبت به عملکرد مردم در موردشان قضاوت میکنیم.»
اگر این ادعا حقیقت داشت، شایسته سالاری در همه محیطهای کاری حکمفرما میشد. حقیقت امر با این جمله بهتر بیان میشود: «ما نسبت به علاقهای که به مردم داریم در مورد عملکردشان قضاوت میکنیم.» مردم به خاطر درست کار نکردن اخراج نمیشوند. عذرشان خواسته میشود چون یک نفر در آن قسمت، دوستشان ندارد. به همین سادگی
Anahid
مفیدترین افراد آنهایی هستند که هر پیشنهاد یا گزارش یا ارباب رجوعی را که سر راهشان قرار بگیرد، قبول نمیکنند. آنها قدرت انتخاب دارند. میتوانند به «فرصتی» که نسبت بین عایدی و خطرش در تعادل نیست، نه بگویند. معنایش این نیست که از سخت کار کردن میهراسند. بلکه اعتقاد دارند کار سخت بدون احتمال دریافت عایدی مناسب، عمل بیهودهای است
محمود
خلاصه اینکه، مردم با خودشان راحت کنار میآیند.
استانداردهای سفت و سختی که در مورد زیردستان یا رقبا اعمال میکنند برای خودشان به کار نمیبرند. دلیل این رفتار مردم کاملاً مشخص است. هنگام مذاکره با رئیس برای گرفتن ارتقا، مجبورند روی نکات مثبت خود تاکید کنند. از نظر آنها این وظیفه رئیس است که سختگیری کند یا حداقل، واقعیتها را بیرون بکشد و به آنها استناد کند. ولی گاهی بد نیست کارمندان قسمتی از این وظیفه را به عهده بگیرند، به عملکردشان موشکافانه و سختگیرانه نگاه کنند، واقعیت را از توهم جدا کنند و نشان دهند که از کردههایشان آگاهند
محمود
چند سال پیش آگهی تبلیغاتی یک شرکت بیمه، تصویر یک خرس تنومند خاکستری با گردن افراشته، پنجههای باز و دندانهای برّاق در وسط یک رودخانه خروشان بود. خرس میخواست یک ماهی سالمون را که بیخبر از همه جا کمی بالا پریده بود، شکار کند. بالای تصویر، این جمله به چشم میخورد: احتمالاً خود را به جای «خرس» تصور میکنید. پیشنهاد ما این است که احتمالاً «سالمون» بودن را هم در نظر بگیرید.
محمود
فراموش نکنید: قانونی که موارد استثنا آن را ندانید، خطرناک است.
محمود
اگر بهترین راه برای درآوردن درآمدی که متناسب با زحمتتان است، کار کردن برای خودتان باشد، دومین راه، فعالیت در زمینه فروش است.
محمود
به طور کلی تجارت یعنی ارتباط دادن افراد جدا از هم، افرادی مثل خریدارها و فروشندهها، استخدام کنندهها و استخدام شوندهها، مؤسسها و سرمایهگذارها و در نهایت ایجاد یک ارتباط تجاری بین آنها.
محمود
همه دوست دارند در محیط کار باهوشترین یا جذابترین یا بانفوذترین یا قاطعترین فرد جلوه کنند. ولی شاید بیشتر ما باید دیدگاهمان را از نو بسازیم و یا جای بیشتر بودن در کمتر کردن بدیهایمان بکوشیم. کمتر مشکلساز، کمتر حواس پرت، کمتر بدبین، کمتر نفرتانگیز یا کمتر اهل مشاجره باشیم. این یک هدف ارزشمند و رسیدن به آن بسیار ساده است.
محمود
در هر مورد پس از تعیین هدف، متعهد میشویم که برای رسیدن به آن، زمان، تلاش و اراده بیشتری صرف کنیم. و درست به همین دلیل بسیاری از مردم در رسیدن به اهدافشان شکست میخورند. چون زمان یا انرژی یا اراده بیشتری برای صرف کردن ندارند.
ولی برای رسیدن به بعضی هدفها باید کاستن را تمرین کنیم. ما چنان درگیر تلاشی سخت برای بیشتر داشتن میشویم – مهارتها، قدرت بیشتر، ارتباط و تصدیق بیشتر – که اغلب از کسب مهارت مسلمی چون توانایی حذف بخشهای مشکل آفرین زندگی و کارمان غافل میشویم. گاهی رها کردن هم هدف ارزشمندی به حساب میآید.
محمود
اغلب ما اولویتهایمان را نمیشناسیم و عده اندکی از ما حتی پس از شناختن اولویتها، شجاعت وفادار ماندن به آنها را نداریم. به همین دلیل با دیدن کسی که نه تنها اولویتهایش را میشناسد، بلکه توان اصلاح آنها را در میانه راه دارد، به شدت تحت تأثیر شخصیت و خرد او قرار میگیریم
محمود
مرتبه بعد زمانی که با دیدن یک اتفاق در حال وقوع، بین حرف زدن و ساکت ماندن مردد ماندید، فکر نکنید که بین دو انتخاب فضولی کردن یا عضو تیم شدن گیر کردهاید. حقیقت این است که چنین تردیدی شهرت و اعتبارتان را به عنوان یک متفکر و یک مشاور به خطر میاندازد. در چنین لحظاتی است که اعتبار شما در زیرکی و دانایی شکل میگیرد.
محمود
کلید جهش بزرگ شما در مسیر زندگیتان این است که بپذیرید هنوز با کسانی که میتوانند به شما در رسیدن به اهدافتان یاری برسانند، آشنا نشدهاید. پس از رسیدن به این باور خواهید فهمید که چهطور و کجا آنها را پیدا کنید.
محمود
حجم
۳۰۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۳۶۹ صفحه
حجم
۳۰۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۳۶۹ صفحه
قیمت:
۳,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد