پاکان ستم ز دور فلک بیشتر کشند
گندم چو پاک گشت خورد زخم آسیا
مادربزرگ علی💝
سخن عشق چو آید به میان خامش باش
لب گشودن به تکلم لب بام است اینجا
دختر دریا
از لب شیرین او هر جا که حرفی بگذرد
در شکر طوطی چو مغز پسته ناپیدا شود
دختر دریا
در هیچ پرده نیست نباشد نوای تو
عالم پر است از شعر و خالی است جای تو
دختر دریا
گوشهگیران ایمن از آفات شهری نیستند
در میان خلق بودن پیش دانا بهتر است
دختر دریا
گرچه در کنج قفس بال و پرم غنچه شده است
میکند سیر گلستان دل بازیگوشم
دختر دریا
از شجاعت نیست با نامرد گردیدن طرف
روی گردانیدن اینجا حمله مردانه است
imaanbaashtimonfared
شکسته بال و پرانیم جای آن دارد
که باغبان کند از چوب گل قفس ما را
دختر دریا
ای گل که موج خندهات از سر گذشته است
آماده باش گریه تلخ گلاب را
دختر دریا
گر بدانی که چه خون میخورم از دوری تو
تا به ویرانه من پا به حنا میآیی
دختر دریا