پاکان ستم ز دور فلک بیشتر کشند
گندم چو پاک گشت خورد زخم آسیا
مادربزرگ علی💝
سخن عشق چو آید به میان خامش باش
لب گشودن به تکلم لب بام است اینجا
دختر دریا
از لب شیرین او هر جا که حرفی بگذرد
در شکر طوطی چو مغز پسته ناپیدا شود
دختر دریا
در هیچ پرده نیست نباشد نوای تو
عالم پر است از شعر و خالی است جای تو
دختر دریا
گوشهگیران ایمن از آفات شهری نیستند
در میان خلق بودن پیش دانا بهتر است
دختر دریا
گرچه در کنج قفس بال و پرم غنچه شده است
میکند سیر گلستان دل بازیگوشم
دختر دریا
از شجاعت نیست با نامرد گردیدن طرف
روی گردانیدن اینجا حمله مردانه است
imaanbaashtimonfared
شکسته بال و پرانیم جای آن دارد
که باغبان کند از چوب گل قفس ما را
دختر دریا
ای گل که موج خندهات از سر گذشته است
آماده باش گریه تلخ گلاب را
دختر دریا
گر بدانی که چه خون میخورم از دوری تو
تا به ویرانه من پا به حنا میآیی
دختر دریا
صید خود گوشهنشینان به توجه گیرند
دیده منتظران حلقه دام است اینجا
دختر دریا
نشد ز نسخه دل نقطهای مرا معلوم
اگرچه عمر به تصحیح این رساله گذشت
صایب تبریزی
دختر دریا
آن کس که شناخت ذوق تنهایی
از سایه خویشتن گریزان است
imaanbaashtimonfared
مشو از شکر حق غافل که حق از خلق نعمت را
نمیگیرد به کفر اما به کفران بازمیگیرد
اشکانم
یکی است آمدن و رفتن سبکروحان
شکوفه جامه احرام از کفن دارد
Ali Yeganeh
خوشا کسی که به خون جگر وضو سازد
به اشک سینه خود پاک از آرزو سازد
سرشک سوخته عشق اختیاری نیست
چگونه شمع گره گریه در گلو سازد؟
Ali Yeganeh
روی خوش لفظ، بوی خوش معنی است
معنی از لفظ دلپذیرتر است
imaanbaashtimonfared
اظهار عشق را به زبان احتیاج نیست
چندان که شد نگه به نگه آشنا بس است
imaanbaashtimonfared
بینیازی سرکشی میآورد زآن لطف حق
بندگان را مبتلا سازد به درد احتیاج
اشکانم
بس که دیدم بیثباتی از جهان بیوفا
خاک ساکن در نظر آب روانی شد مرا
اشکانم