بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مسافر کربلا | صفحه ۱۰ | طاقچه
کتاب مسافر کربلا اثر گروه نویسندگان

بریده‌هایی از کتاب مسافر کربلا

دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۱۰۵ رأی
۵٫۰
(۱۰۵)
رسول گرامی اسلام می‌فرماید: خداوند وعده فرموده: فردی که وضو می‌گیرد و داخل مسجد می‌شود و در نماز جماعت شرکت می‌کند، بدون حساب به بهشت ببرد.
Hamed
امیرالمومنین علی (ع) می فرماید: هر کس به مسجد رفت و آمد کند بهره‌های زیر نصیبش می‌شود: برادری که در راه خدا با او رفاقت کند. علمی تازه، رحمتی که در انتظارش بوده، پندی که از هلاکت نجاتش دهد، سخنی که موجب هدایتش شود و ترک گناه.
Hamed
رفتارش نمونه واقعی یک مسلمان بود. حرفهایی را که می‌زد، بعدها در احادیث می‌دیدیم. می‌گفت: مردم را باید با عمل به دین خدا دعوت کرد، نه با زبان.
Hamed
علیرضا خیلی از بچه‌ها را نمازشب خوان کرده. همیشه هم حدیث پیامبر (ص) را می‌گوید: بر شما باد به نماز شب، حتی اگر یک رکعت باشد، زیرا نماز شب انسان را از گناه باز می‌دارد. خشم پروردگار را خاموش می‌کند و سوزش آتش را در قیامت دفع می‌کند
ام‌البنین
برادرتان خیلی بزرگتر از سنش می‌فهمد. در همه کارها عاقبت اندیش است
ام‌البنین
همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت، مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دار الشفای آزادگان خواهد بود.
حسین
نشسته بودیم سر سفره. مادر گفت: می‌دونید، چرا دیگه برای علیرضا ناراحت نیستم؟! بعد ادامه داد: وقتی برا پسرم گریه می‌کردم یکشب تو خواب دیدم که رفتم توی یه باغ بزرگ. پر از درختای میوه، صدای شُر شُر آب و یه قصر بزرگ و... خلاصه فهمیدم که اینجا بهشته! یکدفعه دیدم از لای درختا علیرضای من اومد بیرون. سفید و نورانی با همون لبخند همیشگی. چند تا دختر خیلی زیبا هم دور و برش بودند! پسرم گفت: مامان هر چی می‌خوای از این میوه‌ها بخور. بعد یه تخت زیبا رو نشونم داد و گفت: اینجا هم مال شماست. نگران من هم نباش، ببین چه جای خوبی دارم! از آن روز به بعد گریه و بی‌تابی مادر کمتر شد.
حسین
در سکوت کامل مشغول نماز شد. حالت عجیبی داشت. انگار خداوند در مقابلش ایستاده و مشغول صحبت با خداست. اصلاً عجله نمی‌کرد. ذکرها را دقیق و شمرده می‌گفت. نماز ظهر و عصر او نزدیک به نیم ساعت طول کشید.
حسن
مش باقر می‌دونست که امام صادق می فرماید: کسی که حق خداوند (مانند خمس) را نپردازد دو برابر آن را در راه باطل صرف می‌کند.
shariaty
نزدیک اذان ظهر بود. می‌خواستم به مسجد بروم. اما انگار نیروی عجیبی مرا همان جا نگه داشت! آنجا مزار شهید نوجوانی به نام علیرضا کریمی بود. او عاشق زیارت کربلا بوده. در آخرین دیدار به مادرش چنین گفته: می‌روم و تا راه کربلا باز نگردد برنمی‌گردم!! در روزی هم که اولین کاروان به طور رسمی راهی کربلا می‌شود. پیکرمطهرّش به میهن باز می‌گردد!!
shariaty

حجم

۶۹۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

حجم

۶۹۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

قیمت:
۱۰,۰۰۰
۵,۰۰۰
۵۰%
تومان