بریده‌هایی از کتاب آنچه اتفاق افتاد

خسته‌ای؟ ادامه بده! ترسیده‌ای؟ ادامه بده! گرسنه‌ای؟ ادامه بده! اگر می‌خواهی آزادی را لمس کنی، ادامه بده! هریت تابمن

ترسیده‌ای؟ ادامه بده! گرسنه‌ای؟ ادامه بده! اگر می‌خواهی آزادی را لمس کنی، ادامه بده! هریت تابمن

«اگر می‌خواهی سریع بروی، تنها برو؛ اما اگر می‌خواهی به مقصد برسی، با دیگران برو!»

زمانی که متوجه اشتباهاتم می‌شدم، ابتدا از شدت خشم دیوانه می‌شدم؛ اما بعد تمام قوای ذهنی‌ام بر این متمرکز می‌شد که چگونه برگردم و باز جنگ را به شیوه‌ای درست‌تر از سر گیرم.

که شورش زمانی که شرایط بدتر شده است رخ نمی‌دهد، بلکه زمانی رخ می‌دهد که انتظارات برآورده نشده باشند.

من آموخته‌ام اشتباهاتی که من را می‌سوزانند، آن‌هایی هستند که باید بیشتر به آن‌ها فکر و بیشتر شناسایی‌شان کنم، حتی اگر این کار برایم بسیار دشوار و دردناک باشد

خسته‌ای؟ ادامه بده! ترسیده‌ای؟ ادامه بده! گرسنه‌ای؟ ادامه بده! اگر می‌خواهی آزادی را لمس کنی، ادامه بده!

در سختی‌ها هم حتی برای مشکلات سپاسگزار باشم، زیرا مرا قوی‌تر خواهند کرد و برای دست یافتن به اهداف مهم‌تر، آماده‌تر!

اکنون وقتی مردم از من می‌پرسند که حالم چطور است، به‌عنوان یک امریکایی پاسخ می‌دهم که نگرانم، بیش از هر زمان دیگر! اما به‌عنوان یک فرد می‌توانم بگویم: «ممنون، حالم خوب است.»

دو ماهی جوان در حال شنا، ماهی بزرگ‌تری را می‌بینند، ماهی بزرگ‌تر می‌گوید: «صبح‌به‌خیر بچه‌ها، چطورید؟ از آب لذت می‌برید؟» دو ماهی جوان کمی به هم نگاه می‌کنند و بالاخر یکی می‌پرسد: «آب دیگر چیست؟» والاس گفت: «واضح‌ترین واقعیت‌های زندگی ما آن‌هایی هستند که به‌سختی می‌بینیمشان و درباره آن‌ها حرف می‌زنیم.