بریدههایی از کتاب ذکرحسینبن منصور حلاج (گزیدههایی از تذکرهالاولیا)
نویسنده:فریدالدین محمد عطار نیشابوری
گردآورنده:جلال نوعپرست
انتشارات:طاقچه
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۵از ۱۰ رأی
۴٫۵
(۱۰)
راه رسیدن به خدا چگونه است؟ گفت: «دو قدم است و خواهی رسید؛ یک قدم از دنیا برگیر و یک قدم از آخرت؛ اینک رسیدی به مولی.» یعنی نه دنیا را بخواه و نه آخرت را بلکه خود او را بجو.
مهدی نجفی
«نَفْس» را به چیزی مشغول بدار که انجام شدنی باشد و اگر چنین نکنی او ترا به چیزی مشغول میدارد که انجام نشدنی خواهد بود
hegmataneh
«اگر برای حق مقبول باشد به رد خلق مردود نگردد و اگر برای حق مردود باشد به قبول خلق مقبول نشود.»
atiye
در مقام معرفت، همهٔ شکها برمیخیزند و سالک آنچه را به استدلال نمیتواند دریابد به چشم باطن میبیند
نون صات
آخرین سخن حسین این بود که گفت: «حَسْبُ الواجِدِ اِفراد الواحِدِلَه.» و این آیه را خواند: «یسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذِینَ لَا یؤْمِنُونَ بِهَا وَالَّذِینَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْهَا وَیعْلَمُونَ أَنَّهَا الْحَقُّ» و این آخر کلام او بود.
مهدی نجفی
خادم او در آن موقعیت وصیتی خواست. گفت: «نَفْس» را به چیزی مشغول بدار که انجام شدنی باشد و اگر چنین نکنی او ترا به چیزی مشغول میدارد که انجام نشدنی خواهد بود. دستیافتن به چنین حالی و با خود بودن به صورت کار اولیاست.» پسرش گفت: مرا وصیتی کن. گفت: «چون جهانیان در اَعمال میکوشند، تو درچیزی بکوش که ذرهای از آن، از هزار عمل جن و انس بهتر است و آن هیچ نیست به جز علم حقیقت.»
🌸📚💖Shamim💖📚🌸
سالک آنچه را به استدلال نمیتواند دریابد به چشم باطن میبیند
نون صات
شب اول که او را حبس کردند برای بازدید به او آمدند؛ او را در زندان ندیدند؛ همهٔ زندان گشتند کسی را ندیدند. شب دوم نه او را دیدند و نه زندان را؛ هر چقدر که به جستجوی زندان پرداختند آن را ندیدند. شب سوم او رادر زندان دیدند؛ گفتند شب اول کجا بودی و شب دوم زندان و تو کجا بودید؟ اکنون هر دو پدید آمدید این چه واقعهای است؟ گفت: «شب اول من به در حضور حضرت حق بودم به این جهت اینجا نبودم و شب دوم حضرت حق اینجا بود، به همین دلیل هر دو غایب بودیم. شب سوم مرا باز فرستادند برای حفظ شریعت؛ بیائید و کار خودتان را کنید.
بهروز
وگفت: توکل آن است که زمانی که می داند در شهر کسی ارجحتر از او برای «خوردن» وجود دارد، چیزی نخورد.
بهروز
اگر برای حق مقبول باشد به رد خلق مردود نگردد و اگر برای حق مردود باشد به قبول خلق مقبول نشود
نون صات
پرسیدند که راه رسیدن به خدا چگونه است؟ گفت: «دو قدم است و خواهی رسید؛ یک قدم از دنیا برگیر و یک قدم از آخرت؛ اینک رسیدی به مولی.» یعنی نه دنیا را بخواه و نه آخرت را بلکه خود او را بجو.
|\/|o|-|@|\/||\/|@|).®
پرسیدند که راه رسیدن به خدا چگونه است؟ گفت: «دو قدم است و خواهی رسید؛ یک قدم از دنیا برگیر و یک قدم از آخرت؛ اینک رسیدی به مولی.» یعنی نه دنیا را بخواه و نه آخرت را بلکه خود او را بجو.
🌸📚💖Shamim💖📚🌸
وگفت: توکل آن است که زمانی که می داند در شهر کسی ارجحتر از او برای «خوردن» وجود دارد، چیزی نخورد.
بهروز
در ابتدای راه «طریق» اش که ریاضت میکشید جامهای داشت که بیست سال از تن بیرون نکرده بود؛ روزی به زور از تنش بیرون آوردند. خزندگان گزندهٔ بسیاری در آن افتاده بود؛ یکی از آنها را وزن کردند نیمدانگ بود.
نقلاست که یکی پیش او آمد، عقربی دید که گرد او میگشت. قصد کشتن آن را کرد. حلاج گفت: دست از کشتن وی بردار که دوازده سالست که او ندیم و خدمتگزار ماست و گرد ما میگردد.
بهروز
او را به این دلیل «حلاج» میگفتند که یک بار از انبار پنبه میگذشت و اشارهای کرد و در یک لحظه دانه از پنبه بیرون آمد و خلق متحیر شدند. نقلست که در شبانهروز چهارصد رکعت نماز میخواند و برخود واجب میدانست؛ به او گفتند: «چرا با این مقام و جایگاهی که داری چنین رنج میبری؟» پاسخ داد: نه راحتی درحال دوستان ما اثر میکند و نه رنج؛ زیرا دوستان از خود و هستی خود غافلاند و نه رنج در ایشان اثری دارد و نه راحتی.
بهروز
«ابوالمغیث عبدالله بن احمد بن ابی طاهر» مشهور به «حسینبن منصور حلاج»، عارف و صوفی قرن سوم هجری قمری و معروف به «ابوالمغیث»
بهروز
فریدالدین عطار نیشابوری به سال ۵۴۰ ه.ق در شهر نیشابور به دنیا آمد و در سال ۶۱۸ ه.ق در نتیجهٔ حملهٔ مغول کشته شد. از او هفت اثر با ارزش برجای مانده که کتاب شرحالوصفِ «تذکرهالاولیا» نمونهای از آن است.
بهروز
معرفت عبارتست از دیدن اشیاء و هلاک همه در معنی. یعنی واقعیت وجود آنها را بداند و در عین حال بفهمد که آنها نشانهای از وجود خداوند هستند.
🌸📚💖Shamim💖📚🌸
و گفت: اخلاص، تصفیه عمل است از آلودگیِ دشمنی و دلآزردگی. و گفت: زبانِ گویا، هلاک، دلهای خاموش است.
🌸📚💖Shamim💖📚🌸
و گفت: «خویهای بزرگ» آن است که آزار و اذیت و بی مهری و بیوفایی خلق در تو اثر نکند که آنگاه است که خدای تعالی را شناخته باشی. وگفت: توکل آن است که زمانی که می داند در شهر کسی ارجحتر از او برای «خوردن» وجود دارد، چیزی نخورد
🌸📚💖Shamim💖📚🌸
حجم
۲۳٫۴ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۳۲ صفحه
حجم
۲۳٫۴ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۳۲ صفحه
قیمت:
۱,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد