بریدههایی از کتاب بامعرفتها
۴٫۴
(۳۳)
یکی حقوق و کار و مسکن میخواد
یکی دیگه مجرده، زن میخواد
یکی پی اوامر عیاله
یکی به فکر لقمۀ حلاله
یهعده صبح و ظهر و شب قدمرو
یهعده لک و لک، یهعده سگدو
تو دورۀ الاکلنگ و تیشه
مسلماً هرکی به فکر خویشه
تقی به فکر رونق نقی نیست
کسی به فکر نفع مابقی نیست
مقالهها پشتهماندازیه
جناح و باند و حزب و خط، بازیه
بسکه به هرطرف ستادمون رفت
صراط مستقیم یادمون رفت
سپیده
اگر دیدی دختره دست تکون داد
یهوقت بهت در باغ سبز نشون داد
بپا یه وقتی دست و پات شل نشه
پنالتیش از صد قدمی گل نشه
فتنه و دعوا سر نونه، مشدی
دورۀ آخرالزمونه، مشدی
Abolfazl
خدا کنه حاجتتون رواشه
دست به خاکستر میزنین، طلا شه
Aysan
خدایی که قشنگه لطف و قهرش
"Shfar"
قربون دورهای که خوشبینی بود
تار سیبیلا چک تضمینی بود
Aysan
گذشت دورهای که ما یکی بود
خدا و عشق آدما یکی بود
نامۀ مجنون به حضور لیلی
میرسه اینترنتی و ایمیلی
شیرین میره میشینه پیش فرهاد
روی چمن تو پارک بهجتآباد
زلفای رودابه دیگه بلند نیست
پلّه که هست، نیازی به کمند نیست
تو کوچه غوغا میکنند و دعوا
چهارتا یوسف سر یک زلیخا
نگاه عاشقانه بیفروغه
اگر میگن «عاشقتم»، دروغه
Abolfazl
دل که نلرزه، جز یه مشت گل نیست
دلی که توش غصه نباشه، دل نیست
این در و اون در زدناش قشنگه
به سیم آخر زدناش قشنگه
"Shfar"
آره خلاصه، بعضیا قاطیان
تو هرچی پا میذارن افراطیان
مفیده بوریا بهقدرِ مخمل
دریا قشنگه مثل کوه و جنگل
هرجا که نقل خاک و آبه، گِل باش
داغ و خنک نباش و معتدل باش
به وقت ازدیاد و قحطِ محصول
بخند و گریه کن، بهقدرِ معقول
اگر برندهای، فلاشر نزن
اگر به کامتم نشد، جر نزن
سپیده
اگر بیفتی توی چاله چوله
اینا میرن اتل متل توتوله
تا عسلی، اینام برات زنبورن
به فوت میآن، به باد میرن، اینجورن
قدیمترا قاتله هم صفت داشت
دزد سرگردنه معرفت داشت
دزده زنا رو وارسی نمیکرد
نگاه به ناموس کسی نمیکرد
Abolfazl
مرحمتش بیشتره از عذابش
اینو خودش نوشته تو کتابش
قربون اون خدا، که اسمش دواست
قربون اون خدا، که ذکرش شفاست
"Shfar"
حجم
۳۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
حجم
۳۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
قیمت:
۲,۶۵۰
تومان