- طاقچه
- ادبیات
- طنز
- کتاب بامعرفتها
- بریدهها
بریدههایی از کتاب بامعرفتها
۴٫۴
(۳۴)
یکی حقوق و کار و مسکن میخواد
یکی دیگه مجرده، زن میخواد
یکی پی اوامر عیاله
یکی به فکر لقمۀ حلاله
یهعده صبح و ظهر و شب قدمرو
یهعده لک و لک، یهعده سگدو
تو دورۀ الاکلنگ و تیشه
مسلماً هرکی به فکر خویشه
تقی به فکر رونق نقی نیست
کسی به فکر نفع مابقی نیست
مقالهها پشتهماندازیه
جناح و باند و حزب و خط، بازیه
بسکه به هرطرف ستادمون رفت
صراط مستقیم یادمون رفت
سپیده
اگر دیدی دختره دست تکون داد
یهوقت بهت در باغ سبز نشون داد
بپا یه وقتی دست و پات شل نشه
پنالتیش از صد قدمی گل نشه
فتنه و دعوا سر نونه، مشدی
دورۀ آخرالزمونه، مشدی
Abolfazl
خدا کنه حاجتتون رواشه
دست به خاکستر میزنین، طلا شه
Aysan
خدایی که قشنگه لطف و قهرش
"Shfar"
قربون دورهای که خوشبینی بود
تار سیبیلا چک تضمینی بود
Aysan
گذشت دورهای که ما یکی بود
خدا و عشق آدما یکی بود
نامۀ مجنون به حضور لیلی
میرسه اینترنتی و ایمیلی
شیرین میره میشینه پیش فرهاد
روی چمن تو پارک بهجتآباد
زلفای رودابه دیگه بلند نیست
پلّه که هست، نیازی به کمند نیست
تو کوچه غوغا میکنند و دعوا
چهارتا یوسف سر یک زلیخا
نگاه عاشقانه بیفروغه
اگر میگن «عاشقتم»، دروغه
Abolfazl
دل که نلرزه، جز یه مشت گل نیست
دلی که توش غصه نباشه، دل نیست
این در و اون در زدناش قشنگه
به سیم آخر زدناش قشنگه
"Shfar"
آره خلاصه، بعضیا قاطیان
تو هرچی پا میذارن افراطیان
مفیده بوریا بهقدرِ مخمل
دریا قشنگه مثل کوه و جنگل
هرجا که نقل خاک و آبه، گِل باش
داغ و خنک نباش و معتدل باش
به وقت ازدیاد و قحطِ محصول
بخند و گریه کن، بهقدرِ معقول
اگر برندهای، فلاشر نزن
اگر به کامتم نشد، جر نزن
سپیده
اگر بیفتی توی چاله چوله
اینا میرن اتل متل توتوله
تا عسلی، اینام برات زنبورن
به فوت میآن، به باد میرن، اینجورن
قدیمترا قاتله هم صفت داشت
دزد سرگردنه معرفت داشت
دزده زنا رو وارسی نمیکرد
نگاه به ناموس کسی نمیکرد
Abolfazl
مرحمتش بیشتره از عذابش
اینو خودش نوشته تو کتابش
قربون اون خدا، که اسمش دواست
قربون اون خدا، که ذکرش شفاست
"Shfar"
یه چیز میگم، ایشالا دلخور نشین
قربون اون دلای تکسرنشین
mandir
وقتی طرف تو کوچه پیدا میشه
توی دلت یهباره غوغا میشه
آرزوهات خیلی دورن انگاری
توی دلت رخت میشورن انگاری
صدای قلبت اونقدَر بلنده
که دلبرت میشنوه و میخنده
دین و مرام و اعتقادت میره
اونکه میخواستی بگی یادت میره
میخوای بگی «فدات بشم الهی»
میگی که «خیلی مونده تا سهراهی؟»
میخوای بگی «عاشقتم عزیزم»
میگی که «من عاعاعاعا چیچیزم»
میخوای بگی «بیام به خواستگاری؟»
میگی «هوای خوبی داره ساری»
"Shfar"
کسی اگه محلتون میذاره
یه وقتی یابو ورتون نداره
همیشه عجز و ندبه از ورع نیست
سلامِ اهل خدعه بیطمع نیست
دوماد اگر پدرزنو میبوسه
برای بعله گفتنِ عروسه
بعلهبرون به قصد چاپلوسی
برای عقد و بعدشم عروسی
نمیشه کوهو کَند و نابودش کرد
نمیشه دریا رو گلآلودش کرد
تو غم و شادی مث مولا باشیم
جنگل و کوه و دشت و دریا باشیم
"Shfar"
خدا کنه حاجتتون رواشه
دست به خاکستر میزنین، طلا شه
"Shfar"
تو دورۀ الاکلنگ و تیشه
مسلماً هرکی به فکر خویشه
تقی به فکر رونق نقی نیست
کسی به فکر نفع مابقی نیست
مقالهها پشتهماندازیه
جناح و باند و حزب و خط، بازیه
بسکه به هرطرف ستادمون رفت
صراط مستقیم یادمون رفت
Aysan
نشین دچار نخوت و توهم
با چارتا بوق و سوت و دست مردم
کسی اگه محلتون میذاره
یه وقتی یابو ورتون نداره
همیشه عجز و ندبه از ورع نیست
سلامِ اهل خدعه بیطمع نیست
دوماد اگر پدرزنو میبوسه
برای بعله گفتنِ عروسه
بعلهبرون به قصد چاپلوسی
برای عقد و بعدشم عروسی
نمیشه کوهو کَند و نابودش کرد
نمیشه دریا رو گلآلودش کرد
تو غم و شادی مث مولا باشیم
جنگل و کوه و دشت و دریا باشیم
سپیده
همون قدیمترم که اسب و خر بود
سواره از پیاده بیخبر بود
sogand
قربون گرمابه و عشق و حالش
قربون دلاکه و مشت و مالش
اوستا بیا، اخم و اداتو عشقه
کیسه و لیف و سنگپاتو عشقه
"Shfar"
خوشا به حالِ اون که تو محلهش
هوای عاشقی زده به کلهش
کسی که قلبش اتصالی داره
میدونه عاشقی چه حالی داره
با اینکه سخته، باز دلنشینه
«تپش، تپش، وای از تپش» همینه
رد و بدل که شد نگاه اول
بیرون میآد از سینه آه اول
دل میگه ـ هرچی بهش بگی ـ فوتینا
خواب و خوراک و زندگی فوتینا
عاشق شدن شیدایی داره والا
«خاطرخواهی رسوایی داره» والا
Aysan
عشق اگه اینه، ما نخواستیم، داداش
sogand
حجم
۳۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
حجم
۳۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
قیمت:
۲,۶۵۰
تومان