بریدههایی از کتاب عطر گلهای احساس
۴٫۰
(۲)
با هزار جان نیمسوخته
با هزار فرصت به پایان رسیده
با هزار اشک ریخته
با هزار آه از دل برآمده
تئو:)
ای کاش زیر پوستین بزرگ شدهام کودک میماندم.
ᶜʳᶻ
مجاز نیستم دوستت بدارم
مجاز نیستم پایم را در گلیم تو بگذارم
مجاز نیستم با نگاهت آتش بگیرم
مجاز نیستم غصهات را بخورم و دردت را به جان بخرم
و این بدترین درد دنیاست که قلبت را قانع کنی که بگذرد، رها کند، قلب نباشد، سنگ باشد، چوب باشد، سدی باشد بر اقیانوس خواستن، اقیانوس عشقورزیدن
مگر توان سد چقدر است که بتواند راه را بر اقیانوس ببندد؟
ᶜʳᶻ
تو رفتهای و حتی اثری از گامهایت بر زمین نمانده اما عطر نفسهایت همچنان دم و بازدم ریههایم است
ᶜʳᶻ
چه معجزه عجیبی دارد این عشق
تو رفتهای با سالها فاصله، با فرسنگها دوری
تو رفتهای و حتی اثری از گامهایت بر زمین نمانده اما عطر نفسهایت همچنان دم و بازدم ریههایم است
Haniyeh_bjb
ذوق پرواز پروانههای تنیده در پیلهات را میدانم
تا پاییز عطر گلهای احساست را به دست باد نداده دریاب این بستان را
رها کن پروانههای در بندت را
بشکن این دیوار را.
S
راهی به سوی تو
بالهای قلبم را گشودم
و در آسمان احساسم به پرواز درآمدم
ابرهای تیره منیت را کنار زدم
میان هزاران راه کهکشانی پیش رو راه تو را پیش گرفتم
تو همان خورشید بودی که گرمای وجودت از دور به من آرامش میبخشید و از نزدیک بال وپرم را میسوزاند
و من این سوختن را بر آن آرامش ترجیح دادم.
S
پاورچین پاورچین از تلاطم کودکیام فاصله میگیرم
هیاهوی بالارفتن از پلکان شادیام را آرام میکنم
باورهای ناشناخته دیگران را باور میکنم
ترکهای ترمیمپذیر قوری احساسم را شکسته میبینم
به جای چای، قهوه تلخ مینوشم
بالش خوشخیالیام را با تصور سختیهای از راه نرسیده پاره میکنم
خود را در سردرگمی موجهای افکار واهی غرق میکنم
ترانه خوشبختیام را از زمزمههای زیر لب حذف میکنم
با رنگ ناامیدی لبخند را از روی بادبادک شادیام محو میکنم غمهای نیامده را بر قلبم حک میکنم
با ذرهبین ترس همه خوشیها را ناخوش میبینم
دست رد به سینه آرامش میزنم
و با آهی جانسوز فریاد میزنم
ای کاش زیر پوستین بزرگ شدهام کودک میماندم.
jana
چشمهایم را به هر چه غیر تو میبندم
mah.gh
مجاز نیستم دوستت بدارم
مجاز نیستم پایم را در گلیم تو بگذارم
مجاز نیستم با نگاهت آتش بگیرم
مجاز نیستم غصهات را بخورم و دردت را به جان بخرم
و این بدترین درد دنیاست که قلبت را قانع کنی که بگذرد، رها کند، قلب نباشد، سنگ باشد، چوب باشد، سدی باشد بر اقیانوس خواستن، اقیانوس عشقورزیدن
مگر توان سد چقدر است که بتواند راه را بر اقیانوس ببندد؟
s:sh
حجم
۲۳٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۵۶ صفحه
حجم
۲۳٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۵۶ صفحه
قیمت:
۲۲,۰۰۰
۱۱,۰۰۰۵۰%
تومان