بریده‌هایی از کتاب اسرار ذهن میلیونر

اگر پولتان را با روشی که ما آموزش دادیم مدیریت کنید، می‌توانید با درآمد کم به رفاه مالی برسید. اگر پولتان را خوب مدیریت نکنید حتی با درآمد بالا هم نمی‌توانید به رفاه مالی برسید.

قبل از این‌که به پول بیشتری برسید، باید توانایی مدیریت مقدار کم پول را یاد بگیرید.

روی چهار فاکتور مؤثر در افزایش دارایی تمرکز کنید: - افزایش درآمد - افزایش پس‌انداز - افزایش سرمایه‌گذاری - کم کردن هزینه‌های زندگی با ساده زندگی کردن.

برای ثروتمندشدن باید شیوه‌ی بازی کردن قشر ثروتمند را یاد بگیرید.

هفتمین فایل ثروت افراد ثروتمند با افراد موفق و خوش‌بین معاشرت می‌کنند، افراد فقیر با افراد شکست‌خورده و منفی‌باف.

ششمین فایل ثروت افراد ثروتمند، افراد موفق و ثروتمند دیگر را تحسین می‌کنند. افراد فقیر، از افراد موفق و ثروتمند متنفرند.

شما مجبور نیستید همه‌ی فوت‌وفن کار را از همان روز اول یاد بگیرید.

بی‌تعارف بگویم، اگر ثروتمند نشده‌اید، به این دلیل است که اولاً، به‌طور ناخودآگاه نمی‌خواهید واقعاً ثروتمند شوید دوماً، مایل نیستید کارهایی را انجام دهید تا ثروتمند شوید.

انرژی منفی، مثل یک بیماری عفونی است. بسیاری از مردم با این افراد زندگی می‌کنند و به شکایت آن‌ها در مورد اوضاع زندگی گوش می‌کنند. چرا؟ جوابش ساده است. چون آن‌ها منتظرند تا نوبت خودشان برسد

پول در زمینه‌هایی که کاربرد دارد بی‌نهایت مهم است، اما در زمینه‌هایی که کاربردی ندارد بی اهمیت می‌باشد. اگر منظور مرا درک نکرده‌اید، پس صورت‌حساب‌هایتان را با عشق پرداخت کنید! اگر هنوز هم مطمئن نشده‌اید به بانک بروید و مقداری عشق پس‌انداز کنید، ببینید چه اتفاقی می‌افتد! من به شما می‌گویم: صندوقدار بانک به شما مثل دیوانه‌ای نگاه می‌کند که از تیمارستان فرار کرده است و با صدای بلند فریاد می‌زند نگهبان!

هرکسی که می‌گوید پول مهم نیست، اصلاً پول ندارد. افراد ثروتمند متوجه ارزش و موقعیت پول در جامعه هستند؛ از طرفی، افراد فقیر با مقایسه‌کردن‌های بی‌ربط بی‌عرضگی‌های مالی‌شان را ارزش می‌دهند. آن‌ها می‌گویند: «خوب، پول به‌اندازه‌ی عشق اهمیت ندارد».

اگر شما بگوئید شوهرتان یا خانمتان، دوست و یا والدینتان برایتان چندان مهم نیستند، آیا آن‌ها برای مدت طولانی کنار شما خواهند ماند؟ فکر نمی‌کنم. در مورد پول نیز همین امر صدق می‌کند

چیزهایی را که نمی‌توانیم در این جهان ببینیم قدرتمندتر از چیزهایی هستند که می‌توانیم ببینیم.

ذهن شما یکی از بهترین نویسنده‌های سریال‌های آبکی است. ذهن شما داستان‌های باورنکردنی‌ای را می‌نویسد که معمولاً پر از حادثه و بدبختی است. حوادثی که هرگز اتفاق نیفتاده است و نمی‌افتد. مارک تواین می‌گوید: «من هزاران مشکل در زندگی‌ام دارم که در واقع بیشتر آن‌ها هرگز اتفاق نیفتاده‌اند». یکی از مهم‌ترین درس‌هایی که باید یاد بگیرید این است که شما سرباز ذهنتان نیستید، بلکه خیلی بهتر و بزرگ‌تر از آن هستید. ذهن شما مثل دستتان، فقط عضوی از بدن شما است.

اگر شما غیرقابل توقف شوید رسیدن به هر چیزی برای شما آسان می‌شود، شما فقط انتخاب می‌کنید، بعد آن چیز مال شما می‌شود. آزادی چقدر زیبا است.

نیازی نیست که فرد خیلی کاملی باشید تا بتوانید ثروتمند شوید، فقط باید دقت کنید و روی افکار مفید تمرکز کنید، نه روی افکار منفی.

چطور ممکن است از کسی که تحقیرش می‌کنید چیزی یاد بگیرید؟

اولین رکن در تغییر، آگاهی است: شما نمی‌توانید چیزی را تغییر دهید، مگر آنکه بدانید آن چیز وجود دارد. رکن دوم در تغییر، دانستن است: شما نمی‌توانید چیزی را تغییر دهید مگر آنکه بدانید شیوه‌ی فکر کردنتان از کجا نشأت گرفته است، آنگاه می‌توانید آن منشأ را تغییر دهید. رکن سومِ تغییر، جداسازی است: وقتی بفهمید این روش فکر کردن مربوط به شما نیست می‌توانید آن‌را از خودتان جدا کنید و روشی را بر اساس این‌که امروز چه کسی هستید و فردا می‌خواهید چه کسی باشید انتخاب کنید.

دستتان را روی قلبتان بگذارید و بگویید: من اندیشه‌های بزرگی دارم و می‌خواهم به هزاران نفر کمک کنم. دستتان را روی سرتان بگذارید و بگوئید: من یک ذهن میلیونر دارم. تمرین‌های عملی استعدادهای طبیعی خودتان را بنویسید. کارهایی را که به‌طور طبیعی در انجام آن‌ها مهارت دارید ذکر کنید و مشخص کنید کجا و چطور می‌توانید از این نعمت‌ها در زندگی‌تان بهتر و بیشتر استفاده کنید، مخصوصاً در شغلتان. خودتان بنویسید و یا از یک گروه بپرسید تا به شما بگویند که چطور می‌توانید با استفاده از ده روش، مشکل افرادی را که با آن‌ها سروکار دارید، حل کنید. حداقل ۳ روش متفاوت را بنویسید.

«کلید موفقیت درگیر بودن با موضوع است.»