بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مشتاقی و مهجوری | طاقچه
تصویر جلد کتاب مشتاقی و مهجوری

بریده‌هایی از کتاب مشتاقی و مهجوری

۵٫۰
(۱)
پیرزنی در میانه می‌آمد. کلاف ریسمان در دست گرفته، گفتند او را: «کجا شوی؟» گفت: «به خریدنِ یوسف» گفتند: «ای بیچاره! آنجا خروارها مُشک و عود و کافور و عنبر به هم نهاده‌اند؛ تو با این بضاعتِ مختصر کجا می‌روی؟» گفت: «اگر نگذارندم که [یوسف را] بخرم، باری بگذارند که ببینم.»
بیسیمچی

حجم

۳۴۰٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۴۵۶ صفحه

حجم

۳۴۰٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۴۵۶ صفحه

قیمت:
۹,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد