بریده‌هایی از کتاب انواع زنان

بعضی اوقات انسان‌ها برای شناخت خودشان یا درک این موضوع که آن‌ها نقش اصلی زندگی خودشان هستند، حتی زمانی که به‌نظر کنترل بسیار کمی بر محیط دارند، نیاز به شنیدن یک داستان دارند.

سفر قهرمانی ما نکته بسیار تعیین‌کننده‌ای وجود دارد و آن شناخت لحظات انتخاب یا لحظات حقیقت است که شخصیت ما و آنچه قرار است بشویم را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد.

در زیر نور مهتاب، منظره خاموش، جزئیات مبهم، زیبا و گاه رمزآلود است. دید انسان یا به سمت بالا و آسمان پرستاره کشیده می‌شود یا به سمت پهنهٔ وسیع طبیعت.

چه در افسانه و چه در زندگی واقعی، زمانی که یک قهرمان به بن‌بست می‌رسد، تنها کاری که می‌تواند انجام دهد این است که خودش باشد، بر اصول و تعهدات خود پایبند بماند تا چیزی غیرمنتظره به یاری او بیاید. پایداری در این موقعیت و داشتن امید به رسیدن پاسخ، مرحله‌ای درونی را ایجاد می‌کند که یونگ به آن «عملکرد ماورایی» می‌گوید. منظور او این بوده است که چیزی از درون ناخودآگاه برمی‌خیزد و مساله را حل کرده یا راه را به فرد (یا قهرمان) که نیاز به کمکی از جایی فراتر از خودش دارد، نشان می‌دهد.

هم در موضوع یک ارتباط خوب و هم در مورد یک فرایند خلاقانه، تعاملی وجود دارد. برای مثال، گفت‌وگو می‌تواند پیش پا افتاده، بی‌معنی یا آزاردهنده باشد؛ یا می‌تواند یک اثر هنری باشد و به اندازه‌ی یک قطعه موسیقی بداهه یا اجرای ارکستر، خودبه‌خودی، پویا و شگفت‌انگیز بوده و روح را به پرواز درآورده و در یک آن، به اوج قله‌ی احساسات برسد و به جان مخاطب بنشیند.