بریدههایی از کتاب زنی با موهای قرمز
۳٫۷
(۲۶)
«گربۀ ماده هم سبیل دارد.»
Abolfazl
در ترکیه زن موقرمز به معنای زنی بود که با مردهای زیادی رابطه داشته و اگر زنی عمداً موهایش را این رنگی کند یعنی خودش این راه را انتخاب کرده
Abolfazl
«شاعر را ابتدا دار بزنید سپس در زیر درخت برایش گریه کنید.»
Abolfazl
تمام عمرم نه پدرم و نه هیچ مرد دیگری را برهنه ندیده بودم. زمانی که با کاسه آب را بر سر اوستا میریختم تلاش میکردم به او نگاه نکنم
Abolfazl
داستان با تولد اودیپ آغاز میشد. زمانی که اودیپ ندانسته پدرش را کشته بود و بهجای او بر تخت پادشاهی نشسته بود ندانسته با مادرش ازدواج کرده و صاحب چهار فرزند شده بود.
Abolfazl
ازدواج با دختری که در جوانی با هیجان با او کتاب بخوانی بزرگترین خوشبختی دنیا بود. یک بار که پدرم در مورد خوشبختی یک نفر دیگر حرف میزد این را گفته بود.
رئوف
بیادبترین، بیخیالترین، پستترین و کثیفترین افراد هم با گریۀ یک زن آرام میشوند. چون منطق عالم بر گریۀ زنها بنا شده.
Mehrdad Pourkhazaeyan
این حس پدرم را و جملهای را که بهوفور در مورد هنرمندان و نویسندگان و شاعران منتقد میشنیدیم به خاطرم آورد: «شاعر را ابتدا دار بزنید سپس در زیر درخت برایش گریه کنید.»
رئوف
«پدری برای تو چیست؟»
«پدر کسی است که بعد از حاملهکردن مادر تا آخر عمر از پسرش محافظت و مراقبت میکند. پدر فردی قوی، بامحبت و محافظ است. پدر ابتدا و مرکز دنیاست. اگر باور کنی پدری داری، حتی اگر او را نبینی باز هم احساس خوبی داری. میدانی که او آنجاست و برای محافظت از تو خواهد آمد. من چنین پدری نداشتم.»
حسین احمدی
آن زمانها وقتی کسی مرا نمیدیدید بیشتر از هر وقت دیگری خودم بودم. تازه داشتم این فکرم را کشف میکردم اگر کسی شما را زیر نظر نداشته باشد نفر دومی که در درون شما مخفی شده خود را نشان میدهد و کارهایی را که دلش میخواهد انجام میدهد. اگر پدرتان نزدیک شما باشد و شما را زیر نظر داشته باشد این شخص دوم در درونتان مخفی میشود.
حسین احمدی
از طرفی با تمام وجودم گریه میکردم و از طرفی فکر میکردم که گریه چه فایدهای دارد. دیگر فهمیده بودم که چرا بیادبترین، بیخیالترین، پستترین و کثیفترین افراد هم با گریۀ یک زن آرام میشوند. چون منطق عالم بر گریۀ زنها بنا شده.
حسین احمدی
به اعتقاد پدرم ازدواج با دختری که در جوانی با هیجان با او کتاب بخوانی بزرگترین خوشبختی دنیا بود. یک بار که پدرم در مورد خوشبختی یک نفر دیگر حرف میزد این را گفته بود.
حسین احمدی
«چقدر استانبول تغییر کرده آقای جم، اینطور نیست؟ اما آدم باز هم خیابانها و میدانهای قدیمی را میشناسد. داستانهای برگرفته از شاهنامه هم همینطور است. به اعتقاد من این کتابها اگر هم فراموش شوند داستانها دهان به دهان و نسل به نسل نقل میشوند و منتقل میشوند. این روزها که با تماشای تلویزیون و فیلمها هم این داستانها را به خاطر میآورم شاید کسانی مثل شما هم باشند که شاهنامه را بارها و بارها بخوانند و برای سینمای ایران و ترکیه سناریوهایی بنویسند. در پاکستان، هندوستان و خاورمیانه هم این داستانها را خیلی دوست دارند و مثل سینمای ما آنها هم مرتب از این داستانها فیلم میسازند.»
حسین احمدی
«میان شما و پدرتان هم مشکلی وجود دارد؟»
وقتی دید به این سؤال او پاسخ ندادم ادامه داد: «ما ترکها شاهنامه را کناری گذاشتهایم و دیگر کسی داستانهایی را که قهرمان دارند نمیخواند. دنیا عوض شده؛ کسی از این داستانها لذت نمیبرد. کتاب فردوسی فراموش شده اما داستانهایی که در شاهنامه هست هنوز فراموش نشده. آنها زندهاند. قهرمانان تکتک آنها با عوضکردن لباسهایشان در میان ما زندگی میکنند.»
حسین احمدی
حجم
۱۹۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۱۹۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
قیمت:
۸۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد