بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بالکان اکسپرس | صفحه ۴ | طاقچه
کتاب بالکان اکسپرس اثر اسلاونکا دراکولیچ

بریده‌هایی از کتاب بالکان اکسپرس

۴٫۱
(۱۷)
همین‌طور که به آن حفره شکافته تیره، به آن بافت له‌شده پوشیده از خونِ لخته‌شده چشم دوخته بودم، تنها حسی که داشتم نفرت و انزجاری وصف‌ناپذیر بود نسبت به نوع بشر. مغزِ عریانِ بیرون‌ریخته فراتر از چنین سؤال‌هایی است، شاهدی است بر اینکه همه ما بالقوه جنایتکاریم، اینکه واقعآ همدیگر را نمی‌شناسیم و از این به بعد، اگر از این جنگ جان به‌در ببریم، باید همیشه در وحشتی ویرانگر و دائمی از همدیگر زندگی کنیم. مغزِ عریانِ بیرون ریخته ما را درهم می‌کوبد، نابود می‌کند، به قعرِ تاریکی می‌کشد، و این حق را از ما می‌گیرد که دیگر درباره عشق، اخلاقیات، باورها و سیاست حرف بزنیم، این حق را که اصلا حرفی بزنیم. در برابر تصویر مغزی لخت، همه ارزش‌های انسانی هیچ‌وپوچ می‌شود.
نازنین بنایی
موقع بیدارشدن ناگهان حس کردم انگار دست و پایم قطع شده. یا حتی بدتر انگار برهنه وسط اتاق ایستاده‌ام، پوستم کنده شده، وجودم از هر چیز معناداری تهی شده، از هر حسی تهی شده. نمی‌دانستم چه باید بکنم، مطلقآ نمی‌دانستم.
نازنین بنایی

حجم

۱۴۵٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۲۲ صفحه

حجم

۱۴۵٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۲۲ صفحه

قیمت:
۷۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱
...
۳
۴
صفحه بعد