بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شناخت ذهن و کنترل آن | صفحه ۲۱ | طاقچه
کتاب شناخت ذهن و کنترل آن اثر رامین کرمی

بریده‌هایی از کتاب شناخت ذهن و کنترل آن

نویسنده:رامین کرمی
انتشارات:سنجاق
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۲از ۶۸۱ رأی
۴٫۲
(۶۸۱)
کثر ما عادت داریم که از کنار شکست‌ها و عدم موفقیت ها و از دست دادن‌های خود رد شده و صحبتی از آنها نکنیم. وقتی عزیزی را از دست می‌دهیم دچار یک غم شدید می‌شویم برای آن عزاداری و سوگواری می‌کنیم و سپس به خاک می‌سپاریم و آرام می‌گیریم دقیقاً در ارتباط با شکستهایتان هم متناسب با میزان تلخی و سوگ آن، عزاداری کرده و آن را به خاک بسپارید تا پروندۀ آن در ذهنتان بسته شود و راهی سایۀ شما نگردد و بصورت یک ترس در نیاید.
صابر
یکی از وظایف منِ ذهنی این است که نگهبان ناخودآگاه ذهنی شماست تا چیزی بدون نظارت او وارد بخش ناخودآگاه نشود و اجرا نگردد و این همان قوۀ اختیار انسان است
صابر
مطالعه تنها کاری است که سعی کنید به آن عادت کنید چون در هر حالت ذهن به آن عادت نمی‌کند و تمام تلاشش این خواهد بود که کتاب را از دست شما بگیرد. همیشه یک کتاب کوچک همراهتان باشد تاثیر مطالعه بر شخصیت ذهنی شما ستودنی است. مطالعه تنها چیزی است که اگر منِ ذهنی از دستتان خارج کرد و به نفع خود مصادره کرد اصلا نگران نباشید این یعنی اینکه شما در کنترل منِ ذهنی کاملا موفق شده‌اید.
صابر
در سه دهۀ اول زندگی مسایل مختلفی برای آموختن وجود دارد آموزش‌های مختلف می بینیم و روابط تازه آغاز می‌کنیم اما از دهه سوم به بعد کم کم اوضاع زندگی پایدار می‌شود موضوعات ضروری کمتری برای آموزش دیدن نیاز داریم و روابطمان اکثرا شکل گرفته و به بلوغ رسیده‌اند و اغلب از بابت آنها دغدغۀ فهمیدن و یادگیری نداریم، دقیقا از همین موقع باید برای کنترل ذهن نسبت به آموزش دیدن اقدام کنیم.
صابر
اول بخشش و تخلیه و پاکسازی بعد کاشت تخم امید و موفقیت و پیروزی
صابر
اصیل‌ترین و مقدس‌ترین باورهای بشری، حفظ جان، حفاظت از خانواده و کمک به هم نوع می باشد باقی مسایل را شما از ذهن خود دارید و اگر اشتباه بوده باشد مانند قطب نمایی شما را به بیراهه خواهد برد
صابر
"ما ذهن نیستیم بلکه ذهن ابزار کار ماست"
صابر
"من متوجه منِ ذهنی خود شده‌ام و از این پس تلاش خواهم‌کرد او را بیشتر بشناسم و کنترل‌کنم، من، ذهن نیستم"
صابر
هدف این نیست که همیشه خودِ واقعی ما در صحنه باشد. ما به دنبال انسانی هستیم که خودِ واقعیش افسارِ منِ ذهنی را به دست گرفته و از او استفاده کند و هر وقت او را می‌نگری همراه با منِ ذهنی ببینی که توسط او کنترل شده است و در خدمت خودِ واقعی می‌باشد. چنین انسان می‌تواند موفق شود و باعث اعتلای خود و جامعه خود شود.
صابر
منِ ذهنی ما نیستیم و خودِ واقعی ما هستیم. این دو آنقدر به هم چسبیده و شبیه شده‌اند که بشر بعد از هزاران سال فقط در طی این صد سال اخیر به مدد روانشناسی موفق شد متوجه شود که این دو از هم جدا هستند و خودِ واقعی قرن‌ها بود که در چنگال منِ ذهنی اسیر بود. هرچند رفتارِ الان جامعه بشری هم نشان دهندۀ تسلط منِ ذهنی بر خودِ واقعیست. نگاه کنید به جنگها و نزاع‌ها و بحرانهای اقتصادی و حاکمان گاهاً دیوانه که چگونه سرنوشت ملت‌ها را اسیر منِ ذهنی خود کرده‌اند
صابر
اگر شما ترس‌های خود را مدام در سایه انباشته کنید و جرات روبه رو شدن با آنها را نداشته باشید این ترسها در سایه انرژی پیدا کرده و متورم می شوند و هر بار که برای تخلیه به سمت خودآگاه بر می‌خیزند سرکوب شده و با انرژی مضاعف‌تر به سایه بر می‌گردند و نهایتاً اثر خود را بر ضعیف‌ترین بخش وجود انسان یعنی بدن او می‌گذارند و در بلند مدت بیماریهای مزمنی را در فرد مانند سرطان ایجاد می‌کنند.
صابر
اگر میل به مالکیت را از ذهن بگیرید تمایل به حرکت و رقابت از ذهن گرفته می شود. این خصوصیت ذهن هم بار منفی ندارد بلکه وقتی بصورت افراطی و لجام گسیخته و خارج از کنترل در می‌آید آرام آرام، چون اغلب تلاش ها برای مالکیت منطقی و اصولی ناموفق می‌گردد میل به تصاحب از روش‌های غیر اخلاقی و مجرمانه و زورگویانه ظهور می‌کند، و می‌شود این جهانی که الان شاهدش هستیم.
صابر
منِ ذهنی همه چیز را برای خودش می‌خواهد و از این خواستن و داشتن‌هاست که هویت خود را دریافت کرده و حفظ می‌کند
صابر
یعنی منِ ذهنی به فردیت خود علاقمند است و از اینکه در وحدت با مفهوم برتر و یا کامل تری هویت فردی خود را از بین رفته ببیند هراسناک است
صابر
منِ ذهنی در حالت خودآگاه انرژی صرف‌کرده و خسته می‌شود و این خستگی را ما در انجام کارهای خودآگاه بیشتر حس می‌کنیم و برعکس در انجام امور ناخودآگاه کم تر انرژی مصرف کرده و بیشتر از پرداختن به خاطرات گذشته و مرور آنها یا بررسی احتمالات آینده انرژی می‌گیرد و برانگیخته می‌شود،
صابر
ماهیت منِ ذهنی از پرداختن به مکان موجود و زمان حاضر گریزان است و ما اکثرا در ساعات بیداریمان یا به خاطرات و مسایل گذشته فکر می‌کنیم و یا در فکر نقشه ها و کارهایی که در آینده پیش خواهدآمد هستیم وبه دنبال این عدم حضور در زمان حال طبیعتا همه جا هستیم الا آن جایی که جسم ما حضور دارد، ذهن ما یا دارد ما را برای یک اتفاق و شکست در گذشته ملامت می‌کند یا استرس و هیجان یک مساله در آینده را به ما وارد می‌کند.
صابر
منِ ذهنی لحظه تولد با شما متولد شد. منِ ذهنی اولیه خیلی ناتوان بود اما هم پای توانمندی جسم با آن توانمند شد. منِ ذهنی چیزی نیست جز تلاش اطرافیان به خصوص والدین و خواهر و برادرها برای تربیت ما و آموختن به ما. منِ ذهنی در حقیقت چسباندن برچسب هایی است که افراد پیرامون ما توانستند بر خودِ واقعی ما بچسبانند از همان اولین روزها ما را به یک اسمِ خاص خواندند و صدا کردند و معرفی کردند
صابر
در حقیقت منِ ذهنی همان گرگ درونی ماست که اگر مهار نشود اول ما را خواهد درید بعد اطرافیانمان را و برعکس من ذهنی کنترل شده باعث سعادت و آرامش ما خواهدشد، پس نه بدون او زندگی ممکن است و نه با او زندگی راحت.
صابر
این انسان‌ها نیستند که انسان‌ها را تربیت می‌کنند و پرورش می‌دهند. این ذهن‌ها هستند که ذهن‌های بعد از خود را عین خود پرورش می‌دهند و تربیت می‌کنند
صابر
رشد ذهن را می توان به مانند انبوهی از کاغذهای برچسبی دانست که از سمت دنیای بیرون بر خودِ واقعی زده می شود طوری که این خودِ واقعیِ کودک در طی رشد و نمو در زیر انبوهی از این برچسب‌ها پنهان شده و مدفون می شود و ذهن شروع به باور این برچسب‌ها می کند.
صابر

حجم

۱۴۹٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۰۸ صفحه

حجم

۱۴۹٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۰۸ صفحه

قیمت:
رایگان