بریدههایی از کتاب سیزده دلیل برای اینکه ... (ویراست جدید)
۳٫۵
(۲۲۹)
من کنارت بودم. میتونستی قبولم کنی، اما نکردی. بهجاش انتخابت این بود. میتونستی منو انتخاب کنی، ولی دست رد به سینهم زدی. میتونستم کمکت کنم. میخواستم کمکت کنم.
HENRI
میگفتی که میدونی رابطهمون خیلی نزدیک نبوده. گفتی خیلی وقته که اینطوری فکر میکنی. میدونستی حتماً با هم جور میشیم. که به هم نزدیک میشیم.
HENRI
حرفهاش دیگه گرم نیست. شاید میخواد صداش رو اینطور بشنوم، اما از درون آتیشم میزنه. ذهنم رو. دلم رو.
HENRI
هیچکی دقیقاً نمیدونه چه تأثیری رو زندگی بقیه داره. خیلی وقتها اصلاً خبر نداریم. فقط مثل همیشه رفتار میکنیم.
کاربر ۲۸۷۵۱۸۷
وقتی فهمیدم هیچکی نمیدونه زندگی من چه شکلیه، فهمیدم افکارم نسبت به دنیا کاملاً اشتباهه.
کاربر ۲۸۷۵۱۸۷
نمیشه همهچی رو به عقب برگردوند. به چیزیکه فکرش رو میکردین.
♫ تنها چیزیکه تو دست آدمه... زمان حاله.
Judy Abbott
♫ پس بدون اینکه بدونم کجا، راه افتادم. واقعاً حس خوبی داشت. سرما، مه، بارون دیگه تبدیل به مهای سرد شده بود. چند ساعت راه رفتم، فکر کردم چه خوب میشد که مه سنگینتر شه و منو ببلعه. فکر ناپدیدشدن ـ اینطوری ساده ـ خوشحالم میکرد.
مهدی بهرامی
هر دو خندیدیم. حس خوبی داشت. آرامش. مثل اینکه تو مراسم تدفین خندهت بگیره. درست نیست؛ ولی لازمه.
مهدی بهرامی
♫ اگه ناراحتی، لازم نیست شعری بنویسی که دلیل ناراحتیت رو توضیح بده. خود شعر باید خشمگین باشه. همین... برین شعرتون رو بنویسین. میدونم حداقل یه ذره که از دستم عصبانی هستین.
مهدی بهرامی
♫ آخر کلاس خانم بردلی برگهی به همه داد. «علائم هشدار خودکشی.» میدونین بین پنجتا علامت اول چی بود؟
♫ «تغییر ناگهانی در ظاهر.»
♫ نوک موهای تازهکوتاهشدهم رو گرفتم.
♫ هاه! فکرش رو نمیکردم اینقدر تابلو باشم.
مهدی بهرامی
خانم بردلی از آمار و ارقام محلی گفت که خیلی برامون عجیب بود. گفت چون ما نوجوون هستیم، اگه خودکشی تو اماکن عمومی یا جلوی چشم شاهد اتفاق نیفتاده باشه، هیچ خبری ازش منتشر نمیشه و هیچ پدرمادری نمیخوان مردم بفهمن که فرزندشون، بچهای که خودشون بزرگ کردن، جون خودش رو گرفته. بههمینخاطر سعی میکنن بگن که تصادفی بوده. برای همین هیچکی نمیفهمه تو جامعه واقعاً چه اتفاقی داره میافته.
مهدی بهرامی
دیدن دعوای پسرها که بههم مشت میزدن تا کسی فکر نکنه بچهننه هستن برای من سخت بود. اعتبارشون براشون مهمتر از صورتشون بود.
مهدی بهرامی
شاید بهترین کار اینه که کل روز رو تو خواب و بیداری باشم. شاید این تنها راهییه که روز رو بگذرونم.
آترین🍃
♫ من از شعر منتفر بودم، تا اینکه یکی نشونم داد چطوری باید از شعر لذت ببرم. گفت که شعر مثل معماس. خواننده باید راز کلماتش رو با هرچی که تو زندگی حس و تجربه کرده، باز کنه.
"nda"
یه سؤال دارم. وقتی میخواین به کسی کمک کنین و میبینین راهی نیست، برای چی همین موضوع رو تو صورش میکوبین؟
"nda"
حقم بود که اسمم تو این لیست باشه، چون اگه اونقدر از دیگران نمیترسیدم، حتماً به هانا میگفتم که برای این یه نفر اهمیت داره و شاید هانا هنوز زنده بود.
armind
وقتی فهمیدم هیچکی نمیدونه زندگی من چه شکلیه، فهمیدم افکارم نسبت به دنیا کاملاً اشتباهه.
armind
فکر کردم کلاس هانا به من نمیخوره. اونقدر تجربه داشت که اصلاً به من فکر نمیکرد.
saeed1991
هانا بیکر رو میشناختم. یعنی خیلی دلم میخواست اگه فرصت پیش میآومد بیشتر با هم آشنا شیم.
saeed1991
نمیخواستم وانمود کنم همهچی خوبه، چون نبود.
Helly
حجم
۲۱۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
حجم
۲۱۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
قیمت:
۶۰,۰۰۰
۱۸,۰۰۰۷۰%
تومان