بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب معجزه گر باش (چگونه غیرممکن‌ها را ممکن کنید) | طاقچه
کتاب معجزه گر باش (چگونه غیرممکن‌ها را ممکن کنید) اثر مهتاب علیمرادی

بریده‌هایی از کتاب معجزه گر باش (چگونه غیرممکن‌ها را ممکن کنید)

نویسنده:رجینا برت
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۷ رأی
۴٫۳
(۷)
اگر می‌خواهید کار به‌ظاهر غیرممکنی را انجام دهید، باید با ممکن‌ها شروع کنید.
الهام
می‌خواهم به او بگویم داشتن پدر و مادری که به‌شدت عاشق فرزندشان هستند و از او مراقبت می‌کنند، ضامن خوشبختی فرزند نیست. همه‌ی آرزوهای انسان برآورده نمی‌شود؛ اگر هم‌چنین شود، به‌طور معمول بعد از مدت‌ها دوندگی و بالا و پایین شدن است.
رهگذر
افرادی که در مشاغل پایین جامعه مشغول به کار هستند و ما هر روز از کنارشان عبور می‌کنیم. این کارگران به من آموختند که هیچ‌کس آن‌قدر کم‌اهمیت یا کوچک نیست که نتواند تغییری ایجاد کند.
رهگذر
جایی شنیدم که مردم به این علت کتاب می‌خوانند که احساس تنهایی نکنند.
رهگذر
اگر می‌خواهید معجزه ببینید، معجزه‌گر باشید!
zahra00
هیچ‌کس آن‌قدر کم‌اهمیت یا کوچک نیست که نتواند تغییری ایجاد کند.
zahra00
روزانه نیم‌ساعت را به افکار وسواسی خود اختصاص دهید: زمان خاصی را برای ورود این افکار درنظر بگیرید و در هر ساعت دیگری از روز که به سراغتان آمدند، به آن‌ها فکر نکنید. به خودتان یادآور شوید که الان وقت فکر کردن به آن‌ها نیست.
کاربر ۵۸۳۴۴۲۰
«شادی یک انتخاب است!» انتخابی که من هم گاهی از آن غافل می‌شوم و در خودخوری، ترس، عصبانیت و اندوه غرق می‌شوم، اما وقتی به این نقطه می‌رسم، لحظه‌ای می‌ایستم و از خود می‌پرسم: «آیا خودت به‌راستی می‌خواهی زندگی شادی داشته باشی؟» بعضی وقت‌ها از خودم به‌شدت تعجب می‌کنم، چون دربرابر این پرسش، پاسخم منفی است! وقتی کلمه‌ی «نه» را بر زبان می‌آورم، برایم روشن می‌شود که خودم می‌خواهم ناراحت باشم، اما جشن غصه‌هایم زیاد طول نمی‌کشد، زیرا خوب می‌دانم این من هستم که تعیین می‌کنم چه موقع باید میهمانی غم‌ها تمام شود. گاهی خیلی راحت با زودتر خوابیدن، جشن غصه‌هایم را برهم می‌زنم. من صبح روز بعد، فرصتی دارم برای دوباره زاده شدن! برای دوباره به دنیا آوردن خود! هیچ‌کس نمی‌تواند یک نوزاد تازه متولد شده را دوست نداشته باشد! هیچ‌کس در مورد نوزادان قضاوت نمی‌کند! آن‌ها همان‌گونه که هستند، کامل‌اند!
رهگذر
من دوست دارم به او بگویم زندگی را از نو شروع کند. اگر از دست والدین نامهربانش رنج برده است، به یک مشاور مراجعه کند. با دوستانی که به او عشق می‌ورزند، معاشرت کند. برای کمک به تسکین دردهای دیگران، در سازمان خیریه‌ای عضو شود. می‌خواهم به او بگویم با خدا صحبت کند و اگر با خدا غریبه است، راهی پیدا کند تا با او آشنا شود.
رهگذر
او به من گفت که شیفته‌ی شغلش است و آن را رسالت خود می‌داند. مأموریت او این بود که برای مردمی که از محوطه‌ی پارکینگ او عبور می‌کنند، دعا کند. شغلی که من آن را تنها جمع‌آوری پول می‌دانستم، از دیدگاه آن متصدی، رسالتی الهی در زندگی بود. او باعث شد احساس آرامش و تندرستی کنم.
رهگذر

حجم

۲۲۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

حجم

۲۲۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

قیمت:
۴۲,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲صفحه بعد