به من نامه بده و نامههایی را هم که برایات برشمردم از پست بخواه، برای دریافت آنها درخواست بده، چون متعلق به تو هستند و نه به هیچ کس در دنیا، نه به هیچ کس دیگری در دنیا، آنها مال تو هستند و نه مال هیچ کس دیگری، درست مثل دل من.
s.h
نمیدانی که چه قدر به تو علاقه دارم. من نیازم به تو از نان، و از آب هم بیشتر است. این که به تو بگویند: «نمیتوانم همه چیز را به تو توضیح بدهم،» واقعاً چه نقش و اثری میتواند که داشته باشد. شاید اصلاً نیازی نباشد که به تو توضیح بدهم تا مرا درک کنی. اگر هم چنان به من علاقه داشته باشی، توضیح به چه کارت میآید؟
s.h
ما با یک دیگر برای عشق مان قلّادهی زیبایی از بلایا را تولید میکنیم.
Qeziii
تو دلت رفته رفته برای من کمتر تنگ میشود.
Qeziii
تقریباً شبها را کامل بیدارم، در طول روز میخوابم و میلی به هیچ کاری ندارم. خستهام، خسته از خستگییی که تنها قلب تو میتواند من را از آن برهاند.
masoome
کاش بودی، آلبرتینا. کاش الان اینجا بودی و مقابل حرارت ذغالی که مرا گرم میکند، مینشستی، کاش با آن چشمهای غم زده ات، و با سکوتت که مورد پسند من است، این جا بودی. کوچولو بیا! یا لااقل به من فکر کن.
پابلو
پورآزاد
حقیقتاش را بخواهی تو تنها کسی هستی که در این زمان منحوس میتوانم به او تکیه بزنم، و درست همین حالا نزدیکیات را کم دارم
یك رهگذر
گاه وقتی میروم احساس میکنم که گویی چیزی را فراموش کردم، که گویی چیزیام کم است. آن چیز تو هستی.
یك رهگذر
خیلی تنها هستم. و جز این تنهایی هنوز هم فقط تو را دارم.
یك رهگذر
وقتی فکر میکنم که این برهه، که تو در آن نیستی و غایبی، همهی زندگیمن نیست، بسیار بیش تر دوستت میدارم.
یك رهگذر