آنچه که دیرزمانی ثابت و بیتحول بماند خود را نابود خواهد کرد. این جنگل جاودان است، زیرا میمیرد و میمیرد و بدینسان تا ابد میزید.
shahryar_shon
ایریان به همان راهی میرفت که باید. ایریان خطر را درک نمیکرد. او صاحب هیچ خردی نبود، مگر معصومیتش، مالک هیچ حفاظ و زرهی نبود، مگر خشمش. ایریان، آخر تو کیستی؟ این پرسشی بود که آزوِر حین تماشای او، که چون جانوری ساکت در کنار آب چندک زده بود، در دل پرسید.
shahryar_shon
مدرا گفت: «او آزادی را به من بخشید و من هنوز هم حس میکنم که آنچه میکنم از طریق او و برای اوست. ولی نه، برای او نیست. برای مردگان که نمیتوان کاری کرد. اما برای...»
اِمبِر گفت: «برای ما. برای ما زندگان که در خفا زندگی میکنیم، نه میکشیم و نه کشته میشویم. مردهها مردهاند و رفتهاند. بزرگان و قدرتمندان بیمحابا به راه خود میروند. پس تمام امید این دنیا به مردمی است که هیچجا به حساب نمیآیند.»
shahryar_shon
رُز هرگز نمیفهمید چرا چیزی نمیتوانست یا نباید ممکن باشد. این هم دلیل دیگری برای دوست داشتن رُز بود.
reza
اگر صبور باشی هر چیزی راهش را پیدا میکند.
Azadehana
خطر تلاش برای انجام کار خوب در این است که ذهن قصد خوب و خیر را با خوب کار کردن اشتباه میگیرد.
Azadehana