اگر توانمندی تو تنها در ضعف دیگری باشد، همواره در ترس زندگی می کنی.
Azadehana
اصلا پیری و جوانی یعنی چه؟ من که نمی دانم. گاهی حس می کنم که هزاران سال زندگی کرده ام؛ گاهی نیز حس می کنم تمام عمرم مانند پرواز چلچله ای است که از لای درز دیوار تماشا کنی.
Azadehana
اگر توانمندی تو تنها در ضعف دیگری باشد، همواره در ترس زندگی می کنی.
کاربر ۱۸۸۰۵۲۹جواد
باستانی همچون ازل و دور همچون سلیدور...
بابونه:)
همیشه فکر می کردم شاید بتوانم چون سلحشوری لباس رزم بر تن کنم، سنان و شمشیر و خود و افسر و غیره داشته باشم، اما باز این همه به من نمی زیبد، مگر نه؟ با شمشیر چه باید بکنم؟ آیا به صرف داشتن این جهاز قهرمان خواهم بود؟ در این صورت باز این منم که لباسی دیگر به تن کرده ام و بس، و حتی قادر به راه رفتن نیز نیستم.»
تنار درنگی کرد و باز افزود: «پس همه را از تن به در کردم و جامه خود را پوشیدم.»
Azadehana
تنار در نیمههای شب از خواب پرید. بومی در آن نزدیکی میخواند، نُتی زیبا و تکراری همچون نوای جرس بود؛ از دل جنگل نیز در دور دستی از کوهستان، جفتش چون روح یک ناقوس پاسخش را میداد. تنار با خود اندیشید: «غروب ستارگان را در دریا تماشا خواهم کرد.» اما بیدرنگ با قلبی آرام و بیدغدغه به خواب رفت.
shahryar_shon