بریدههایی از کتاب شهید گمنام ( ۷۲ روایت از شهدای گمنام و جاویدالاثر)
۴٫۵
(۳۸)
حضرت امام دستی بر روی پای او کشید. فرمودند: انشاءالله خوب میشود. حاج احمد از جماران که بیرون آمد دیگر عصا در دست نگرفت!!
باافتخار ، یه ارزشی🦋
همه ما در پشت موانع گیر افتاده بودیم. واقعاً نمیدانستیم چه کنیم. در همین حین یک جوان به روی سیمهای خاردار خوابید! بعد هم گفت: همه از روی من عبور کنید!
بیش از سیصد نفر از روی بدن او عبور کردند. خارهای سیم در بدن جوان فرو رفته بود. در زیر نور منّور کاملاً مشخص بود. قطرات خون از بدن او جاری شده بود. وقتی همه نیروها از روی بدن او عبور کردند عملیات با موفقیت آغاز شد.
reza.m.1001
امام صادق (ع) میفرماید: هرکار نیکی که بنده انجام میدهد ثوابی در قرآن برای آن مشخص است مگر نمازشب، زیرا آنقدر اهمیت دارد که خداوند فرموده: هیچکس نمیداند به پاداش آنچه کردهاند (نمازشب) چه چیز برای آنها ذخیره کردهام (میزان الحکمه حدیث ۳۶۶۵)
Mohammadreza Sharifi
کلام نورانی پیامبر به امام علی (ع) را به خوبی عمل میکرد:
یا علی (ع) اگر یک نفر به واسطه تو هدایت شود برتر است از آنچه آفتاب بر آن میتابد
Mohammadreza Sharifi
۵۵. سیزده مؤذن
راوی شهید علیرضا غلامی مسئول تفحص لشگر امام حسین(ع)
آخرین روزهای سال ۷۲ بود. بچههای تفحص همه به دنبال پیکرهای مطهر شهدا بودند. مدتی بود که در منطقه خیبر (طلائیه) به عنوان خادمالشهداء انتخاب شدیم. با دل و جان به دنبال پارهای دل این ملت بودیم.
سکوت سراسر طلائیه و جزایر را گرفته بود. سکوتی که روح را دگرگون میکرد.
قبل از وارد شدن به منطقه تابلویی زیبا نظرمان را جلب کرد: با وضو وارد شوید این خاک آغشته به خون شهیدان است.
این جمله کلی حرف داشت. همه ایستادیم. نزدیک ظهر بود. بچهها با آب کمی که همراهشان بود وضو گرفتند.
ناگهان صدای دلنشین اذان آن هم به صورت دستهجمعی به گوشمان رسید! به ساعت نگاه کردم. وقت اذان نبود! همه این صدا را میشنیدند. هر لحظه برتعجب ما افزوده میشد. یعنی چه حکمتی در این اذان بیوقت و دستهجمعی وجود دارد!!
نوای اذان بسیار زیبا و دلنشین بود. این صدا از میان نیزارها میآمد. با بچهها به سمت صدا حرکت کردیم. با عبور از موانع به نیزارها رسیدیم.
این منطقه قبلاً محل عبور قایقها بود. هر چه جلو میرفتیم صدا
کاربر ۶۹۵۱۷۹
گویی گمنامی صفتی است که همه عاشقان حضرت زهرا (س) به آن آراستهاند.
Im Yadgari
چراغی پر فروغاند. راه را به گمگشتگان دریای پرتلاطم دنیا نشان میدهند. اهل دنیا را به ساحل امن هدایت فرا میخوانند. نور امید را بر دل کشتی شکستگان اقیانوس معرفت میتابانند. آری شهدای گمنام اینگونهاند.
M
اینها همه از اخلاص و ایمان او بود
مریم
وقتی بندهای بدون توجه، در خارج وقت و سریع نماز میخواند خداوند به فرشتگانش میگوید:
به این بندهام بنگرید! گویی فکر میکند برآوردن حوائج و نیازهایش به وسیله کسی جز من است!؟
آیا او نمیداند حل مشکلات و برآوردن حاجاتش به دست من است!؟
Mohammadreza Sharifi
فرمانده عراقی که پیکر او را تحویل میداد گریه میکرد. میگفت: خدا از سر تقصیرات ما بگذرد.
وقتی شهید محمدرضا شفیعی را داخل قبر قرار دادند فرماندهاش صحبت کرد و گفت: نمازشب این شهید هیچگاه ترک نمیشد. همیشه غسل جمعه را انجام میداد.
وقتی برای امام حسین (ع) گریه میکرد قطرات اشک خود را به صورت و سینه و محاسنش میمالید. راز سالم ماندن پیکر این شهید اینهاست.
Mohammadreza Sharifi
همه از بین رفته بودند. هیچ چیزی از آنها باقی نمانده بود.
اسامی آنها به عنوان شهدای مفقودالجسد ثبت شد. شهدای که در راه اسلام از همه وجود خود گذشتند. در وصیتنامه یکی از شهدا نوشته شده بود: آیا میدانید که این انقلاب و اسلام و این آزادی چگونه به دست ما رسیده!؟
Mohammadreza Sharifi
او مصداق کلام نورانی پیامبر (ص) بود که میفرماید: زیاد وضو بگیرید. اگر توانستید شب و روز باوضو باشید. زیرا اگر در حال طهارت بمیرید شهید خواهید بود.
Mohammadreza Sharifi
محسن چریک همیشه کارهایش را خالصانه و مخفیانه فقط برای خدا انجام میداد.
فآطمه
او دنیا را سه طلاقه کرده بود.
فآطمه
یکبار مسئلهای پیش آمد که گفت: دیگر نمیخوانم. دیگر مداحی نمیکنم!
اما صبح روز بعد دوباره شروع به مداحی کرد! حضرت زهرا (س) را در خواب دیده بود. فرموده بودند: نگو نمیخوانم. ما تو را دوست داریم. هر کس گفت بخوان تو هم بخوان.
Im Yadgari
حجم
۳۴۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۳۴۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان