بریدههایی از کتاب بدخواهی
۴٫۱
(۱۹۸)
کسی که ازش سوءاستفاده شده، ساکت نمیشینه. ولی تو ساکت نشستی و چیزی نگفتی.
reza
البته آدمها تغییر میکنند و معمولاً هم این تغییر در مسیر بهتر شدن نیست.
فاطمه مینایی
آدمها تغییر میکنند و معمولاً هم این تغییر در مسیر بهتر شدن نیست.
محمد جواد
معنی سرقت ادبی رو نمیدونی. برو تو دیکشنری معنیش رو ببین. مطمئنم معنیش اینه؛ استفاده از کل یا بخشی از کار دیگری و جازدن کار او بهعنوان کار خودت، آن هم بدون اجازه گرفتن از او.
محمد جواد
وقتی مردی، مرد دیگری را میکشد، اغلب پای زنی در میان است.
محمد جواد
او شب قتل، بسیار هیجانزده و بهطرز غیرمعمولی پرحرف بهنظر میرسید. من و رئیسم به این نکته، که یکی از نشانههای قدیمی ارتکاب به جرم بود، پی بردیم.
محمد جواد
وقتی شرایط سخت است و نمیتوانی وانمود کنی که خوشحال هستی، انجام دادن عمل معکوس، یعنی سکوت کردن، نسبتاً راحتتر است.
faezehswifti
وقتی مردی، مرد دیگری را میکشد، اغلب پای زنی در میان است.
Farhadmarch
شرایط سخت است و نمیتوانی وانمود کنی که خوشحال هستی، انجام دادن عمل معکوس، یعنی سکوت کردن، نسبتاً راحتتر است.
Farhadmarch
«آنچه بیش از همه ترسناک بود، خود خشونت نبود، بلکه انرژی منفیای بود که آن پسرهایی که از او متنفر بودند، به اطراف منتقل میکردند. او هیچوقت تصور نکرده بود چنین حس بدخواهی در دنیا وجود داشته باشد.»
احساس میکنم این خط از کتاب مناطق شکار ممنوع یک تصویر صادقانه از احساسات قربانی را ارائه میدهد. زمانی که معلم بودم، میدیدم قربانیان این گردنکلفتیها اغلب از شروع شدن حملههای ناگهانی که به سمتشان میشد، گیج و مبهوت میشدند.
میمْ؛ مثلِ مَنْ
«رابطهٔ بین معلم و دانشآموز براساس وهم وخیاله. معلم تحتتأثیر این توهّمه که داره چیزی درس میده و دانشآموز هم خیال میکنه داره چیزی یاد میگیره. اونچه مهمه اینه که این حس خیال مشترک هر دو رو راضی نگه میداره. چیز خوبی از روبهرو شدن با واقعیت به دست نمیآد. کاری که همهٔ ما میکنیم اینه که نقش آموزش رو بازی میکنیم.»
𝑩𝒍𝘶𝒆
به ذهنم رسید که منشأ اینهمه تنفر نسبت به هیداکا، اصلاً خود تو نبودی. دلیلش حس تنفر گمراهکنندهٔ مادرت بود که بذر اون رو در وجود تو کاشت و تو رو به انحراف کشید. فقط میخواستم این رو بدونی. از اونجاییکه دیگه نمیتونی هیداکا رو سرزنش کنی، شاید بتونی مادرت رو سرزنش کنی و مقصر بدونی.
Hosna.Thr
البته آدمها تغییر میکنند و معمولاً هم این تغییر در مسیر بهتر شدن نیست.
zeynab
کیگو هیگاشینو نویسندهٔ پرفروشترین رمانها در ژاپن است. رمانهایش بیشترین خواننده را در ژاپن و همچنین دیگر کشورهای آسیایی دارد، همچنین صدها میلیون جلد از کتابهایش در سراسر دنیا به فروش رفته است. بسیاری از کارهایش به شکل سریالهای تلویزیونی و فیلم در کشورهای متعددی به زبانهای گوناگون درآمدهاند.
فریبا
اوشیما آدم خوبی بود؛ از آنهایی نبود که الکی از آدم تعریف میکنند.
فریبا
«ببین، نونوگوچی، تو استعدادِ نوشتن رو داری. اما داشتنِ استعداد و تبدیل شدن به نویسندهای که کتابهاش چاپ میشه، دو مقولهٔ کاملاً متفاوته. دربارهٔ اینکه چطور میشه نویسندهٔ پرفروشترین کتابها شد، با من حرف نزن، که این قضیه هیچ ربطی به استعداد نداره. برای رسیدن به اون جایگاه فقط به مقداری شانس نیاز داری. اینکه این شانس چیه و از کجا میآد، توضیحش سخته. هرکس دنبال چنین شانسیست و برای رسیدن به اون برنامهریزی میکنه، اما شرایط هیچوقت اونطور که آدم میخواد پیش نمیره.»
anita
در نهایت پرسیدم: «بههرحال. بقیهٔ شواهد چی شدند؟ شما گفتید که قراره جسد رو معاینه کنند؟»
«بله، امروز این کار رو کردند.» کارآگاه کاگا نگاهی به ماکیمورا انداخت. «تو اونجا بودی، درسته؟»
«نه، نبودم. اگه بودم، الان اینجا این غذا رو نمیخوردم.» اخمی کرد و چنگال را روی تکهگوشت فرو کرد.
Clarissa
حجم
۲۲۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
حجم
۲۲۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
قیمت:
۴۵,۵۰۰
۳۱,۸۵۰۳۰%
تومان