بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شام مهتاب | طاقچه
تصویر جلد کتاب شام مهتاب

بریده‌هایی از کتاب شام مهتاب

نویسنده:پریسا حقوقی
انتشارات:سنجاق
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۶از ۱۱۱ رأی
۳٫۶
(۱۱۱)
آدم که نمی تونه بار سنگین گذشته رو تا آخر عمر به دوش بکشه باید یه جایی بذارتش زمین وگرنه ممکنه کمرش زیر آن فشار خم بشه و از ادامه ی مسیر باز بمونه
della
آدم که نمی تونه بار سنگین گذشته رو تا آخر عمر به دوش بکشه باید یه جایی بذارتش زمین وگرنه ممکنه کمرش زیر آن فشار خم بشه و از ادامه ی مسیر باز بمونه
صابر
یادآوری خاطراته که همیشه خوبهاش زود فراموش میشه اما بدهاش بدجوری تو دل و ذهن آدم می مونه.
n....r
- بالاخره با درس خوندن اطلاعات و جهان بینی آدم خیلی تغییر می کنه و رو به کمال می ره و به نظر من تا کار نکنی معلوم نمیشه چقدر دانسته هات برات مفید بودن
Mahdi
آدم به هر چیزی زود عادت می کنه. تو هم به ندیدن من عادت می کنی.
n....r
کاش همه ی این ها خواب بود. من این وسط فقط یک بازیچه بودم؟ فقط برای پر کردن تنهایی یک آدم؟ احساسات و عواطف من مهم نبود؟ امیر نباید با من اینگونه رفتار می کرد. نباید بدون خداحافظی می رفت.
zeynab_m91
امیر رو به نگار گفت: خیلی خوشحالم کردید و رو به من گفت: بعضی وقتا آدم نمی دونه با دلتنگی هاش چطور کنار بیاد.
zeynab_m91
رها می دوید. سرهنگ امینی به او فرمان ایست داد. گلوله ی شلیک شده از اسلحه ی حسین به پایش برخورد کرد. لحظه ای ایستاد، اما دوباره لنگان به راهش ادامه داد. بغض گلویم ترکید و اشک هایم جاری شد. دوباره فرمان ایست و این بار با بی اعتنایی او، گلوله ی دوم که از اسلحه ی سرهنگ امینی خارج شد به قلبش اصابت کرد. امیر مکثی کرد و به زمین افتاد. گریه امانم را برید و با درماندگی بر زمین نشستم. پایان
minoo😊💕

حجم

۸۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۲۲ صفحه

حجم

۸۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۲۲ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد