بریده‌هایی از کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد

از لیست به عنوان فرصتی برای تبلور هدف خود استفاده کنید - مهمترین چیز برای یادگیری شما. آن لیست را دم دست نگه دارید و مرتباً به آن نگاه کنید، مخصوصاً وقتی که دل و جرئت خود را از دست دادید یا احساس دلسردی کردید. آن را در ذهن خود تجسم کنید. با خودتان تکرار کنید: این همان چیزی است که من می‌خواهم و منتظرم است.

می‌دهم صدای عملم بلندتر از سخنم باشد. با هر شخصی در زندگیم طوری رفتار می‌کنم که انگار مهم‌ترین فرد دنیا است. احساس می‌کنم قدرت عالم در درونم جریان دارد. مردم عاشق این هستند که به من عشق و پول دهند. هردلاری که هزینه می‌کنم، صرف غنی‌تر کردن عالم می‌شود و چندبرابر آن به من بازمی‌گردد.» او با نوشتن اهداف اصولی‌اش می‌خواهد خود را در رفتار روزانه‌اش راهنمایی کند، زیرا اهداف او واضح هستند و می‌تواند در صورت لزوم مسیر خود را تصحیح نماید.

راه‌های متعددی به قله کوه ختم می‌شود، اما منظرۀ دره از بالا یکی است. وقتی روی یک نتیجه تمرکز می‌کنید، نباید ناامید شوید

وقتی در مسیر رسیدن به هدفتان به تنگنا می‌رسید و فکر می‌کنید نمی‌توانید جلوتر روید، خودکار خود را بردارید و بدون توقف بنویسید. بنویسید تا آشکار شود.

اگر ریسک نکنم هرگز به جایی نمی‌رسم؛ این بزرگترین آزمون برای رها کردن ترس‌ها، و با اعتماد بودن است.

[روش درست یا غلطی برای انجام آن وجود ندارد. زندگی حکایتی است که با دست خود می‌نویسید. بگذارید شروع شود.]

امیلی می‌داند که هر زمان که کمک لازم باشد، آنها در دسترس هستند.

«دلیل اینکه هر روز آن را می‌نویسم این است که بدانم چقدر می‌توانم با آن ارتباط برقرار کنم.»

شکستی در کار نیست، فقط در رسیدن به نتایج تأخیر وجود دارد.

«هیچ کس تا زمانی که باور نداشته باشد قادر به دستیابی به چیزی نیست، در واقع آماده دریافت چیزی نیست. خود ذهن باید باور داشته باشد، نه اینکه صرفاً در امید و یا آرزوی ما محدود باشد.»

اگر در مورد آنچه که در طلب آن هستید چیزهایی بدانید، می‌توانید به آن دست یابید.

چگونه می‌توانید، دل و جرئت خود را حفظ کنید؟ با تمرکز بر نتیجه دلخواه.

* حالا نوبت شماست * ۱. نوشتن توضیحی تمام عیار از آنچه می‌خواهید، راهی برای گفتن این است که شما معتقدید که این امر قابل‌دستیابی است و آماده دریافت آن هستید. هر چه دقیق‌تر باشید، آماده‌تر خواهید بود تا تصویرسازی را با جزئیاتش در عشق بنویسید. - نه تنها هدف خود را به تصویر می‌کشید، بلکه تمرین می‌کنید تا بفهمید جزئیات زندگی روزمره‌تان پس از تحقق این هدف چه خواهد بود.

محبوب عزیزم، امسال برای ما، سال مهمی است. من منتظرم تا چهلمین سالگرد تولدم در کنار هم باشیم. از خدایمان خواسته‌ام این آرزوی تولدم را برآورده کند. من ایمان کامل دارم که زمان وصال ما فرا رسیده است. من آماده دیدارت هستم. تنها خواستن مهم نیست. ایمان ما را به هم نزدیک می‌کند. صبورانه منتظرت هستم. زندگی‌ام را به پیش خواهم برد، در را باز خواهم کرد و تو در مقابلم ظاهر خواهی شد.

نیمه گمشده‌ام، من از چشم تو پنهان هستم.

نلسون ماندلا در اولین سخنرانیش گفت: نقش‌های کوچک شما به جهان خدمتی نمی‌کند. چرا فکر می‌کنید نمی‌توانید بزرگتر باشید؟

از زمانی که کتاب سومم چاپ شد، «ساده‌سازی درونی»، نامه‌هایی از مردم دریافت می‌کنم که می‌گویند کتاب دوم من زندگیشان را تغییر داده است.

ماریانا سخنرانی‌هایی در سراسر دنیا، حتی در مکان‌های عجیب و غریبی مثل بحرین و کویت، برگزار کرد

«من در واقع به جای پیام ترس و این باور که ناکافی هستم، پیام امکان‌پذیری بی‌پایان را نوشتم.»

وقتی اهدافتان را می نویسید، ترسهایتان از اینکه چرا کار نمی‌کند یا نتایجی که اتفاق می‌افتد اغلب باعث می‌شود درهم بشکنید. صدای «اما چه می‌شود اگر...» و «چه می‌شود اگر...» در حین نوشتن رویایتان صدای خشن و ناهنجاری در سر شما بوجود می‌آورد. این نگرانی‌ها می‌توانند برنامه‌های شما را کند کنند یا تمام آنها را متوقف نمایند.