بریدههایی از کتاب وصال
۴٫۷
(۱۰۰)
شهید احمدعلی نیری در ردیف بالای قبر شهید دکتر چمران در قطعه ۲۴ بهشت زهرا (ع) به خاک سپرده شد.
بعد از شهادتش نمیدانستم آیا مطالبی که از او میدانم را بگویم؟! آیا مرا به خرافهگویی متهم نمیکنند؟!
تا اینکه در مراسم شهید نیری حضرت آیتالحق استاد حقشناس وارد شدند. ایشان مرا به عنوان شاگرد احمد آقا میشناخت.
مقابل درب مسجد، درحالیکه اشک میریختند، به شانهی من زدند و گفتند: «برید بگردید در این تهران ببینید شبیه این احمد آقا پیدا میشه!؟»
زهرا سادات
پدرش، که کوه صبر و استقامت و از شاگردان صدیق امام راحل بود، کلاس درس را تعطیل نکرد! چند قدمی به دنبال پیکر شهید آمد و به کلاس برگشت!
منمشتعلعشقعلیمچکنم
روز بعد از شهادت محمد، او را در خواب دیدم. پرسیدم: «علت لبخند تو در هنگام شهادت چه بود!؟»
او هم جواب داد: «کسی که در آغوش امام زمان (عج) جان میدهد باید لبخند بزند!»
R.M
تنها کسی که هنوز از شهید جمال محمدشاهی خبر دارد مادر اوست؛ پیرزنی از سادات بسیار مؤمن. او هنوز با پسرش در ارتباط است! او جمال را بارها در خواب دیده و مشکلات و گرفتاریها را با او در میان میگذارد و ...!
جمال دوستانی داشت که برخی از آنها مانند خودش بسیار مؤمن و باتقوا بودند. یکی از آنها از شاگردان استاد حقشناس و از جوانان مسجد امینالدوله بود. او به قم رفت و آنجا ساکن شد.
ایشان میگفت یک بار که خیلی دلم برای جمال تنگ شده بود او را در خواب دیدم. میدانستم مفقود شده برای همین پرسیدم: «جمال معلومه کجایی؟!»
گفت: «همین نزدیکی! من با کاروان شهدای گمنام برگشتم!»
دوباره با تعجب گفتم: «جمال دقیقاً کجایی؟!»
گفت: «همراه با چند شهید گمنام در بالای کوه خضر قم!!»
یادم آمد چند شهید گمنام در بالای کوه خضر دفن شده. با خودم گفتم: باید هم اینگونه باشد. کسی که عمری عاشق امام زمانش بوده باید هم در جوار مسجد جمکران آرامش یابد.»
S
اردیبهشت ۱۳۶۶، درحالیکه در سنگر فرماندهی بر روی ارتفاعات نشسته بود، گلولهی خمپاره بر روی سنگر اصابت کرد.
چهار فرمانده در جا شهید شدند. محمد که ترکش خمپاره پهلو و بازویش را شکافته بود لبخند عجیبی بر لب داشت!
مدتی بعد برادر اسدی، معاون گردان، که بعدها به قافلهی شهدا پیوست، به خانهی محمد آمد.
میگفت روز بعد از شهادت محمد، او را در خواب دیدم. پرسیدم: «علت لبخند تو در هنگام شهادت چه بود!؟»
او هم جواب داد: «کسی که در آغوش امام زمان (عج) جان میدهد باید لبخند بزند!»
S
چیزی از او نمیدانستم. فقط میدانستم در محلهی مسجد امینالدوله سکونت دارد و از شاگردان آیتالله حقشناس است.
بعد فهمیدم که او از دوستان احمدعلی نیری است. همین میزان اطلاعات کافی بود تا حدس بزنم این شهید بزرگوار انسان وارستهای است.
او سال ۱۳۶۲ شهید شد. در ارتفاعات پنجوین در عملیات والفجر ۴ پیکرش جا ماند. هیچ کس هم از او خبری نداشت. جوانی بود فوقالعاده ساکت و با حیا.
حالا قرار بود در همان مسجد امینالدوله در بازار مولوی تهران برای او ختم بگیرند. احمد آقا نیری که از بسیجیان خودساخته و مخلص پایگاه بود همه نوجوانها را به مراسم ختم آورد. خودش هم با ادب در گوشهای از مسجد نشست. مثل شاگردی که در محضر استاد زانو زده!
احمد آقا بعدها نوشته بود که در مراسم ختم شهید جمال محمدشاهی مولای ما حضرت صاحب الزمان (عج) تشریف آورده بودند!
همین باعث شد که به دنبال خاطرات این شهید عزیز و گمنام برویم.
S
غیر ممکن است کسی در خانهی امام زمان (عج) را بکوبد و در به روی او باز نشود!
R.M
مهدی موعود (عج) می فرمایند: «از خدا بترسید و تسلیم ما شوید و کارها را به ما واگذارید. بر ماست که شما را از سرچشمه سیراب برگردانیم، چنان که بردن شما به سرچشمه از ما بود.
در پی کشف آنچه از شما پوشیده شده نروید و مقصد خود را با دوستی ما بر اساس راهی که روشن است به طرف ما قرار دهید
وحید
همیشه اشعار خود را با ذکری از مولایش امام عصر (عج) آغاز میکرد. این شعر را زیاد میخواند:
بر هم زنید یاران، این بزم بیصفا را
مجلس صفا ندارد بییار مجلسآرا
erfan
چند نفر آمدند و گفتند: «فلان قدر به ما داده و گفته است قرضالحسنه باشد.»
ماهی فلان قدر پس بدهید. وام بهرهدار نگیرید! کلاً پولش را هیچ وقت نمیگذاشت بانک بماند. از بانک وام هم نمیگرفت.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
«علت اینکه دعای ما مستجاب نمیشود این است که حُسن نظر به خدا نداریم!»
s.latifi
«بنده شخصاً از کسانی هستم که روحم را، یعنی خودم را یک نوبت در مقابل بدنم وجدان و مشاهده کردهام! مانند مشاهدهی لباس که خارج از بدنم در مقابل چشمانم گذاشته و مشاهده میکنم!
در آن حال به وجود واقعی مرگی که جدایی روح از بدن باشد چنان ایمان آوردم که اکنون ایمان به وجود خورشید در عالم دارم.
Saman
بزرگترین ولیشناسان این دیار، که عمری را با ارادت بر در خانهی مولایشان امام زمان (عج) طی کرده بودند، مطیع بی چون و چرای امام بودند. زیرا حضرت روحالله را نائب امام میدانستند و تبعیت از ایشان را بر خود واجب.
s.s
شهید شیرعلی سلطانی در قسمتی از وصیتنامهی خود میگوید: ای همهی کسانی که مرا دوست میدارید، از شما تقاضا دارم هنگامی که خبر شهادت من به شما رسید ناراحت نشوید.
مبادا خدای ناکرده از جمهوری اسلامی انتقاد کنید که همهی جوانهای مردم را به کشتن داد. نه، ما ذلیل بودیم خدا ما را به واسطهی این انقلاب عزیز کرد ... ای هزاران جان ناقابل من فدای اسلام عزیز باد! مبادا اشکال بگیرید که اگر بالای سر فرزندانش میماند بهتر بود.
نه به خدا این حرفها غلط محض است. من، زن و فرزندم را به خدا می سپارم که خدا بهترین یار و بهترین مددکار است و از ساحت مقدسش میخواهیم که آن ها را به راه راست هدایت کند. آمین یا رب العالمین.
از شما میخواهم به جای این فکرها مشتتان را گره کرده و از ولایت فقیه که همان اسلام راستین است و از این انقلاب و از اهل بیت عصمت و طهارت سلام الله علیهم اجمعین و از خمینی کبیر، این پیر پارسا دفاع کنید تا خدا شما را در دو عالم یاری کند ...»
کتاب خور
جمال دوستانی داشت که برخی از آنها مانند خودش بسیار مؤمن و باتقوا بودند. یکی از آنها از شاگردان استاد حقشناس و از جوانان مسجد امینالدوله بود. او به قم رفت و آنجا ساکن شد.
ایشان میگفت یک بار که خیلی دلم برای جمال تنگ شده بود او را در خواب دیدم. میدانستم مفقود شده برای همین پرسیدم: «جمال معلومه کجایی؟!»
گفت: «همین نزدیکی! من با کاروان شهدای گمنام برگشتم!»
دوباره با تعجب گفتم: «جمال دقیقاً کجایی؟!»
گفت: «همراه با چند شهید گمنام در بالای کوه خضر قم!!»
S
امیرالمؤمنین علی (ع) در بیان اوصاف یاوران مهدی (عج) میفرمایند: «آنها در شبها مانند مادر جوانمرده از خوف خدا گریه میکنند و به عبادت مشغولاند و روزها را روزه میگیرند.»
Mohammadreza Sharifi
میفرمود: «غیر ممکن است کسی در خانهی امام زمان (عج) را بکوبد و در به روی او باز نشود!»
زهرا سادات
امام زمان (عج) فرمودند: «اگر شیعیان ما در وفای به عهد و پیمان الهی اتحاد و اتفاق داشتند و عهد و پیمان را محترم میشمردند، سعادت دیدار ما به تأخیر نمیافتاد و زودتر به سعادت دیدار ما نائل میشدند.»
منمشتعلعشقعلیمچکنم
در سحر جمعه در جای خلوتی هفتاد بار با این کلمات به محضر امام عصر (عج) استغاثه کنید که بسیار تجربه شده است: «یا فارس الحجاز ادرکنی، یا اباصالح المهدی ادرکنی، یا اباالقاسم المهدی ادرکنی، یا صاحبالزمان ادرکنی، ادرکنی ادرکنی و لا تدع عنی فانی عاجزٌ ذلیل»
همچنین میفرمودند: «نماز امام زمان (عج) در سحر جمعه بسیار مؤثر است.»
#دور_از_ذهن
بیا بیا که سوختم ز هجر روی ماه تو
بهشت را فروختم به نیمی از نگاه تو
اگر نبوده باورت بیا که روبهرو کنم
بدان امید زندهام که باشم از سپاه تو
R.M
حجم
۱۵۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۲۰۲ صفحه
حجم
۱۵۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۲۰۲ صفحه
قیمت:
۱۵,۰۰۰
۷,۵۰۰۵۰%
تومان