بریدههایی از کتاب وصال
۴٫۷
(۱۰۰)
فرمود: «و اما در پیشامدها و مسائل جدید به راویان حدیث ما مراجعه کنید؛ زیرا آنان حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر آنان هستم.»
shariaty
جمله معروف او در بارهی ولایت فقیه را همهی رزمندگان بیرجند به خاطر دارند:
«امروز تسلیم امام هستیم. خدا انشاءالله عمر امام را تا ظهور حضرت ولیعصر (عج) طولانی بگرداند. اما فردا خبرگان این کشور هر کس را انتخاب کردند در مقابلش تسلیم هستیم.
ولی فقیه استثنا ندارد. امام استثنا نیست. فردا این مسئولیت بر عهدهی هر کس قرار گرفت، سرا پا گوش به فرمان او هستیم.»
shariaty
یک روز خبر رسید که یک نفر در بیرجند سخنرانی کرده و دربارهی ولایت فقیه گفته: امام، قاعده نیست، استثناست!
خیلی عصبانی شد. گفت: «میخواهند اصل ولایت فقیه را زیر سؤال ببرند. حرفشان این است که بعد از امام باید ولایت فقیه را کنار گذاشت!»
shariaty
همیشه و در همه حال موفقیتهای به دست آمده را از خدا بدانیم. اگر نگاه ما به قضایا اینطور باشد، به شما قول میدهم که خدا ما را کمک میکند.
shariaty
پیامبر فرمودهاند: «خشنودی خدا در خشنودی پدر و مادر است.»
shariaty
وصیتنامهاش را همان جا نوشته بود.
آن را به من داد و گفت: «نگه دار!» آنجا نوشته بود که در همان سنگر کمین مولایش امام زمان (عج) را زیارت کرده!
shariaty
هر لحظه منتظر گلولهای بودم. ترس بر من غلبه کرده بود. یکدفعه به یاد برادر هدایت افتادم.
توصیه کرده بود هر وقت در این حالت قرار گرفتی آیهی سکینه را بخوان.
shariaty
حرفهایش عجیب بود. میگفت دیگر تحمل ندارم. دنیا برایم خیلی کوچک شده!
دیگر طاقت ماندن ندارم. مثل انسانی شدهام که نمیتواند نَفس بکشد. میخواهم داد بزنم! میخواهم پرواز کنم!
shariaty
غروبها هم مشغول خواندن سورهی واقعه میشد.
shariaty
برنامهی هر صبح او بعد از نماز، قرائت سورهی یاسین و زیارت عاشورا بود.
shariaty
هر کاری که برای شکستن نفس لازم بود دریغ نمیکرد.
shariaty
ویژگیهای یاران امام عصر (عج) در چهرهاش نمایان بود. نماز شبهایش ساعتها طول میکشید. اهل عبادت و تهجد بود.
shariaty
پرسیدم: «علت لبخند تو در هنگام شهادت چه بود!؟»
او هم جواب داد: «کسی که در آغوش امام زمان (عج) جان میدهد باید لبخند بزند!»
shariaty
بر هم زنید یاران، این بزم بیصفا را
مجلس صفا ندارد بییار مجلسآرا
shariaty
یک بار محمد میگفت برای رسیدن به مسجد جمکران اتوبوس پیدا نکردم. برای همین چهارده بار ماشین عوض کردم تا به مسجد رسیدم!
shariaty
محمد گفت: «من میروم مسجد جمکران و برمیگردم!»
با تعجب به چهرهاش خیره شدم. گفتم: «یعنی تو از اینجا نهصد کیلومتر راه میروی تا جمکران و برمیگردی؟!»
گفت: «بله.»
shariaty
حضرت ولی عصر (عج) فرمودند: «برای زود فرارسیدن فرج (و ظهور ما) زیاد دعا کنید، که آن همان فرج و گشایش کار شماست.»
shariaty
پرسیدم: «جمال معلومه کجایی؟!»
گفت: «همین نزدیکی! من با کاروان شهدای گمنام برگشتم!»
دوباره با تعجب گفتم: «جمال دقیقاً کجایی؟!»
گفت: «همراه با چند شهید گمنام در بالای کوه خضر قم!!»
shariaty
خیارفروش دورهگردی به مسجد آمد. شب بود و خیارهای نامرغوب او مانده بود. بعد از نماز دوباره به سراغ چرخ دورهگردیاش رفت. مانده بود چه کند.
جمال چند نفر از بچهها را صدا زد و گفت: «برویم خیارهایش را بخریم.»
shariaty
احمد آقا بعدها نوشته بود که در مراسم ختم شهید جمال محمدشاهی مولای ما حضرت صاحب الزمان (عج) تشریف آورده بودند!
shariaty
حجم
۱۵۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۲۰۲ صفحه
حجم
۱۵۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۲۰۲ صفحه
قیمت:
۱۵,۰۰۰
۷,۵۰۰۵۰%
تومان