بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شیدایی | صفحه ۱۲ | طاقچه
کتاب شیدایی اثر شیدا اکبریان

بریده‌هایی از کتاب شیدایی

انتشارات:سلما 131
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۸از ۲۵۵ رأی
۳٫۸
(۲۵۵)
شایدهم فرید تقصیری نداره حتمامامانش هیچ قصهٔ جز بزبزقندی بلد نبوده و انقد این رو براش گفته که این هم توهم زده، شیطونه میگه یه روز گرگ شم برم بره هاش رو بخورم تا قصش تکمیل شه شاید با کامل شدن قصه حالش خوب شه!!!
کاربر ۲۰۶۳۶۹۷
یعنی آدما عوض میشن؟؟؟ انقدر که دیگه نمیتونن همون آدم قبلی باشن با همون درگیریای قلبیشون؟!
کاربر ۲۰۶۳۶۹۷
هر دو خندیدیم و گفتم: شیوا خانم اونجا به این امید نزنی هر روز یکی رو از رو پله ها بندازی پایین این برخورد برا تو فیلماست تو واقعیت اینجوری بشه پسره بر میگرده میگه مگه کوری خانوم جلوپات رو نگاه کن
کاربر ۲۰۶۳۶۹۷
این بیچاره وضعش خیلی داغونه صبح به صبح فکر میکنه بزبزقندیه و باید بره برا بچه هاش علف بیاره،
کاربر ۲۰۶۳۶۹۷
اینجوری که نمیشه هرکسی باید خودش تصمیم بگیره چه جوری رفتار کنه کاری به بقیه نداشته باشه، شعور همه که یه اندازه نیست ولی شما با این کارت یعنی در واقع میزاری دیگران نوع رفتارت رو مشخص کنن، مگه شما از خودت اراده نداری؟ من: دارم ولی... پدرام: ولی اون بیرونی که ازش حرف میزنی شده میدون مسابقه، درسته؟ همه میترسین یه جا کوتاه بیاین و بقیه حقتون رو هورتی بکشن بالا زندگی رو خیلی جدی گرفتید اصلا هم حواستون به کوتاهیش نیست
"nda"
مانیا: حال من اینوسط بد شه که اصلا مهم نیست نه؟ من: تو چرا حالت بد شه؟ من و تو که میدونیم قرار نیست جدا شیم مانیا: حالم بد میشه چون فکر میکردم قراره همیشه پشتم وایسی و ازم دفاع کنی، حالم بد میشه چون دیگه مامانت عادتش میشه با یه سر درد تو رو تهدید به جدایی از من کنه، بد میشه چون از از روز اول قرار گذاشتیم کسی تو زندگی ما دخالت نکنه
F.rh
خداروشکر از دست هم ناراحت نبودیم و اگه غصه ای هم بود بخاطر حرف بزرگترها بود و ما عادت نداشتیم سر حرف کسی دیگه با خودمون قهر و دعوا کنیم
usofzadeh.ir
این بیچاره وضعش خیلی داغونه صبح به صبح فکر میکنه بزبزقندیه و باید بره برا بچه هاش علف بیاره، شایدهم فرید تقصیری نداره حتمامامانش هیچ قصهٔ جز بزبزقندی بلد نبوده و انقد این رو براش گفته که این هم توهم زده، شیطونه میگه یه روز گرگ شم برم بره هاش رو بخورم تا قصش تکمیل شه شاید با کامل شدن قصه حالش خوب شه!!!
امیرحسین
ما دنیا رو کردیم میدون مسابقه، این همه بگیر و ببند و بجنگ و بدو سر چی؟ چرا میترسیم ببخشیم و بگذریم؟ چرا انقدر خودمون ودنیای کوچیکمون رو جدی گرفتیم؟ خوده من مگه چند سال زندم چرا تو این سال هایی که هستم کنار کسی که دوستم داره و دوستش دارم نباشم؟ چرا به خودمون و بقیه سخت میگیریم؟
ka'mya'b
بیخیال فردا و فرداها باید از این آرامش و شادی امروز لذت ببرم هیچوقت نباید غصهٔ چیزی که اتفاق نیفتاده و ممکنه هیچوقت هم اتفاق نیفته روخورد
ka'mya'b

حجم

۹۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۳۳ صفحه

حجم

۹۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۳۳ صفحه

قیمت:
رایگان