بریدههایی از کتاب درباره معنی زندگی
نویسنده:ویل دورانت
مترجم:شهابالدین عباسی
انتشارات:بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۷از ۵۸۲ رأی
۳٫۷
(۵۸۲)
وقتی خودمان را تحلیل میکنیم، انگیزههای متعارضی در خود مییابیم. زمانهایی هست که سخت خودخواهایم، وقتی به منافع شخصی فکر میکنیم. و زمانهایی هم هست که شور و هیجان بالایی در خود احساس میکنیم و ندای کار و فعالیتی والا را میشنویم و روحمان تعالی پیدا میکند. به نظر میرسد این قضیه در مورد همهٔ مردان و زنان، و خاص و عام درست باشد، و نتیجه در هر مورد فقط از حیث نسبت، متفاوت است.
آنه
حقیقتی که آدمهای مختلف فکر میکنند کشف کردهاند، احتمالاً اصلاً حقیقت نیست
Ahmad
ازدواج هم به یک آسایش روانی موقت تبدیل میشود که فقط کمی بالاتر از بیقیدوبندی جنسی است.
morvarid
ما که برتر از آنیم که به گروهی تعلق داشته باشیم، مایی که عاقلتر از آنیم که ازدواج کنیم یا زیرکتر از آنیم که بچهدار شویم، زندگی را خالی و بیهوده مییابیم و حیرت میکنیم که زندگی اصلاً معنایی داشته باشد.
maadikhah
اعتقاد به اینکه به دین نیاز است تا زندگی را شایستۀ زیستن کند، یا در غمها مایۀ تسلی خاطر شود اشتباه است، مگر در مورد کسانی که با دین بار آمدهاند
⚽️ kaka ⚽️
باز توجه تو را به این واقعیت جلب میکنم که فقط آدمی که وقت آزاد زیادی دارد و کار زیادی نمیکند، به ناامیدی رو میآورد.
کاوشگر
اگر هیچکس معنی زندگی را پیدا نکرده، هیچکس هم ثابت نکرده که زندگی معنایی ندارد. آنچه احتمالاً بیمعنی است این سؤال است که آیا زندگی معنی دارد.
regie
آنچه ما آن را پیشرفت میخوانیم شاید فقط تغییرات سطحی محض باشد: توالیای از سبکها و مُدها در لباس، حمل و نقل، حکومت، روانشناسی، و دین. علم مسیحی، رفتارگرایی، دموکراسی، اتومبیل، و شلوار، پیشرفت نیستند، آنها تغییرند؛ آنها راههای جدیدی در انجام کارهای قدیمیاند، خطاهایی جدید در کوشش بیهوده برای فهم اسرار ابدی و ازلی. در زیر این پدیدههای متنوع، گوهر و ذات امور یکسان میماند؛ آدمی که از بیل مکانیکی و مته برقی، تراکتور و تانک، ماشین حساب و مسلسل، و هواپیما و بمب استفاده میکند، همان نوع آدمی است که از خیشهای چوبی، تیغههای سنگی، چرخهای کُندهای، تیر و کمان، گِرهنویسی، و نیزههای سَرسمّی استفاده میکرد. ابزار متفاوت شده، ولی غایت یکسان است. مقیاس وسیعتر است، اما هدفها همانقدر ناپخته و خودخواهانه، همانقدر احمقانه و متناقض، همانقدر سبعانه و ویرانگر است که در ایام ماقبل تاریخ یا باستان بود. همه چیز پیشرفت کرده است، مگر خود انسان.
نون صات
«چه چیزی باعث میشود ناامید نشوید و همچنان ادامه دهید؟» - به گمانم غذا
Babak Z
دموکراسی از پا میافتد چون «همیشه اکثریتی از احمقها وجود دارد.»
Amir
ناگزیر به این نتیجه میرسیم که بزرگترین اشتباه در تاریخ بشر، کشف حقیقت بود. کشف حقیقت، ما را آزاد نکرد مگر از پندارهایی که تسلیمان میدادند و از قیدهایی که ما را حفظ میکردند. کشف حقیقت ما را خوشبخت نکرد، چون حقیقت زیبا نیست، و شایستگی آن را ندارد که با اینهمه شور و اشتیاق دنبال شود. حالا که به آن نگاه میکنیم حیرت میکنیم که چرا اینقدر برای یافتنش بیتاب بودهایم چون هر دلیلی برای وجود داشتن را از ما گرفته است بهجز لذتهای لحظهای و امید ناچیز فردا را. این، وضعیتی است که علم و فلسفه برای ما به وجود آوردهاند.
Amir
در چشم سگها چیزی جز ورّاجهایی بیعقل نیستیم که با زبانمان صداهای زیادی درست میکنیم؛ و در چشم پشهها هم صرفاً مادهٔ غذایی هستیم!
Saeid
چیزی در مفهوم نابودی وجود ندارد که مرا بترساند؛
مریم
هر اختراعی قدرتمندان را قویتر میکند و ضعیفان را ضعیفتر
morvarid
به واسطهٔ حکمت قانونگذارانمان، فقط آدمهای باهوش ممکن است از بارداری جلوگیری کنند، درحالیکه احمقها دستور دارند تولید مثل کنند و بر جمعیت نوع خود بیفزایند. در نتیجه، اقلیت تحصیلکرده (فقیر یا غنی) سهم جمعیتی کمتری در نسل بعد خواهند داشت و اکثریت تحصیلنکرده با زاد و ولد بیشتر، جمعیت بیشتری خواهند داشت.
clockwork
دین امیدهای انسان را در جایی مستقر میکند که معرفت هرگز نمیتواند به آن دست پیدا کند
Mathilda
پرسیده بودید چه چیزی مرا به ادامهٔ کار و زندگی وامیدارد؟ چیزی در درونم، که مانند شعلهای سرکش میسوزد آنگاه که با دروغ و بدعت و بیعدالتی روبهرو میشوم؛
Artylaa
فقط آدمی که وقت آزاد زیادی دارد و کار زیادی نمیکند، به ناامیدی رو میآورد.
کاربر ۴۷۱۳۸۷۹
ولی اگر خوب و تندرست هستی، اگر میتوانی روی پاهای خود بِایستی و غذایت را هضم کنی، غُرغُرت را به باد فراموشی بسپار و سپاسگزاری خود را نثار آفتاب کن.
پس سادهترین معنای زندگی، خوشی است ـ خود شعف و شادی تجربههای زندگی و سلامت جسمی؛ ارضا و آرامش عضلات و حواس و راحتی گوش و چشم و ذائقه. اگر کودک خوشبختتر از بزرگسال است به این خاطر است که بدنِ بیشتر و روحِ کمتری دارد و میفهمد که طبیعت مقدم بر فلسفه است و قبل از فلسفه میآید. او برای دستها و پاهای خود معنایی فراتر از فایدههای فراوان آنها نمیجوید. شاید اگر ما هم از دستها و پاهای خود استفاده کنیم خوشبختتر شویم؛
🆀🅴🆄
ما به دورانی از خستگی و دلمردگی قدم میگذاریم، شبیه آن دورانی که تشنۀ تولد مسیح بود.
Mathilda
حجم
۴٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۴۹ صفحه
حجم
۴٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۴۹ صفحه
قیمت:
۸۲,۰۰۰
۴۱,۰۰۰۵۰%
تومان