بریدههایی از کتاب درباره معنی زندگی
نویسنده:ویل دورانت
مترجم:شهابالدین عباسی
انتشارات:بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۷از ۵۸۳ رأی
۳٫۷
(۵۸۳)
اینکه آیا جهان روزی به کمال خواهد رسید یا از اینکه هست بهتر خواهد شد، مسئلهای است که جرئت نمیکنم به آن جواب بدهم. اما چون امید دارم و معتقدم برای بهبود آن میتوان کاری کرد، به کار و عمل ادامه میدهم.
سید سروش حقی
در اینجا، در قطار مورگانتاون به پیتسبرگ، زنی هست که سراپا خنده است و با بچهاش بازی میکند. آهای شما، ای روشنفکران ناشاد شهرها! آیا فکر میکنید عمیقتر از این زن هستید؟ و تو ای دانشمند سوفسطایی که بیهوده در پی فهم جز بر اساس جز هستی، نمیبینی که این زن فیلسوفی بزرگتر از توست، چون خودش را در مقام فرد فراموش کرده و جایی در کل پیدا کرده است؟
Sajjad Khodadadi
گوته میگوید: «یک کل باش یا به یک کل بپیوند.»
Sajjad Khodadadi
اگر هیچکس معنی زندگی را پیدا نکرده، هیچکس هم ثابت نکرده که زندگی معنایی ندارد. آنچه احتمالاً بیمعنی است این سؤال است که آیا زندگی معنی دارد.
ویلهیارمور استفانسون
سید سروش حقی
من متوجه شدم که آدمهای دیندار وضع خودشان را بهتر میدیدند اگر غیردیندار بودند و آدمهای غیردیندار هم خودشان را بهتر میدیدند اگر دیندار بودند. در این مورد که کدامیک از آنها بر حقاند نظری ندارم، اگر اصولاً چنین چیزی در کار باشد. شخصاً هیچ وقت تمایلی به این نداشتهام که به امید رفع غم و غصه به دین یا الکل متوسل شوم.
سید سروش حقی
شعر در تماس با امور مکانیکی میمیرد، و در مجرای زندگی و رشد شکوفا میشود؛ شعر تقریباً از آغاز متعهدِ به تفسیری معنوی از جهان میشود.
سید سروش حقی
گمان میکنم فکر کردن به زندگی بر پایۀ این اصطلاحها، به این معنی است که دین را یک هنر تعریف کنیم، چیزی که انسان مطمئناً از وجودِ خودش پیش میگذارد، خواه آیین محمد باشد یا کاتولیسیسم یا کمونیسم کنونی روسیه. اگر بعضی از ما از توصیف دین به عنوان هنر رنجیدهخاطر میشوند، احتمالاً دلیلش این است که آن اهمیتی را که من برای هنر قائلم برای آن قائل نیستند.
سید سروش حقی
زندگی آدمی لاادری مثل کلارانس دَرو از زندگی اسقف مسنی که امیدهای روشنش به بهشت اغلب با ترسش از دوزخ کمرنگ میشود، طراوت و هیجان و حتی «گرایش معنوی» نه کمتر بلکه بیشتری دارد.
سید سروش حقی
چندین جوان میشناسم که کاملاً به دور از اندیشههای مربوط به کلیساها، الاهیات رسمی، یا هر جنبۀ دیگرِ دین بار آمدهاند، و اخلاق را نه به عنوان فرمانی الاهی بلکه به شکل فعالیتی بر پایۀ قرارداد اجتماعی یاد گرفتهاند. آنها به نظرم همانقدر خوشبختاند و همانقدر پر از انگیزه و اشتیاق به زندگیاند که کسی که تعلیم دیده همۀ مشکلاتش را بر دوش خدا یا عامل محلی خدا، کشیش، بگذارد.
سید سروش حقی
آن عده از ما که میخواهند آگاهانه زندگی کنند، بدترینها را بشناسند و بهترینها را بستایند، باید با همۀ تردیدها روبرو شوند اگر قرار باشد همچنان بر سر دعوی زندگی عقلانی بمانند.
سید سروش حقی
تجربه و درک شخصی راز طبیعت و راز حیات، ایمان به آزادی اراده، ایمان به قوای روح، و ایمان به تفسیرهای عرفانی وجود را احیا میکند. هیچ سبک و شیوۀ عقلی گذرا اهمیت چندانی ندارد وقتی مسئله، آگاهی فردیای است که خودش را با طبیعت وفق میدهد، و کارِ خودش، زیبایی خودش، حقیقت خودش، درستی خودش و خوشبختی خودش را مییابد و با هر چیز دیگر با کمرویی و آسانگیری تمسخرآمیز برخورد میکند.
sarab
آنکس که بر دانش خود میافزاید بر اندوه خود میافزاید، و در حکمتِ بیشتر، بیهودگی بیشتر است.
mehdi
کوندورسه میگفت: «هیچ حدّی برای پیشرفت نوع بشر وجود ندارد، مگر دوام و بقای کُرهای که در آن به سر میبَرَد.»
سید سروش حقی
ویل دورانت (۱۸۸۵- ۱۹۸۱) برندۀ جایزۀ پولیتزر (۱۹۶۸) و مدال آزادی (۱۹۷۷) است. او بیش از پنجاه سال از عمرش را صرف نوشتن مجموعۀ کتابهای معروف تاریخ تمدن کرد و در ۹۲ سالگی کتاب قهرمانان تاریخ را منتشر کرد.
Dexter
این دوستها به من نشاط میدهند. من به آنها روی میآورم وقتی کارها با میل و اشتیاقی تمامیناپذیر به انجام میرسد. ما ذوق و سلیقۀ عمومی یکسانی داریم و دنیا را خیلی شبیه هم میبینیم. بیشتر آنها مثل من علاقهمند موسیقی هستند. این به من لذتی در این زندگی میدهد که از هر چیز بیرونی دیگری بیشتر است. من این را هر سال بیشتر از پیش دوست دارم.
پندار
چه چیزی باعث میشود ناامید نشوید و همچنان ادامه دهید
Πυρια
آدمها در ابتدا یکدیگر را با چوب و سنگ میکشتند، بعد با تیر و نیزه، بعد با فالانکس و دستههای نظامی، بعد با توپ و تفنگ، بعد با کشتی توپدار و زیردریایی، بعد با تانک و هواپیما. میزان و بزرگی ساختن و پیشرفت، برابر میشود با میزان و وحشتِ ویرانی و جنگ. ملتها، یکییکی، سرشان را با غرور بالا میگیرند، و جنگ آنها را گردن میزند.
ترابی
توجه تو را به این واقعیت جلب میکنم که فقط آدمی که وقت آزاد زیادی دارد و کار زیادی نمیکند، به ناامیدی رو میآورد
usofzadeh.ir
من در اینجا آنقدر مشغول خودم شدم که تو را فراموش کردم، تو سرباز گمنام ناامیدی، که در آستانۀ خودکشی هستی. میبینی که چیزی که به آن نیاز داری، نه فلسفه بلکه همسر و فرزند و کار سخت است
usofzadeh.ir
اکنون بیمرگی برای من این معنی را دارد که ما همه اجزای یک کل هستیم، مثل سلولهایی در بدن زندگی؛ و مرگِ جزء، زندگی کل است؛ و اگرچه ما در مقام فرد از بین میرویم اما کل به واسطۀ آنچه ما بودهایم و کردهایم، برای همیشه متفاوت میشود. خدا در نظر من، علت نخستین یا سرچشمۀ همۀ زندگی و انرژی است که حیات و حرکت و هستی ما در اوست
usofzadeh.ir
حجم
۴٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۴۹ صفحه
حجم
۴٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۴۹ صفحه
قیمت:
۸۲,۰۰۰
۴۱,۰۰۰۵۰%
تومان