بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کدو قلقله زن | طاقچه
تصویر جلد کتاب کدو قلقله زن

بریده‌هایی از کتاب کدو قلقله زن

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۷ رأی
۴٫۴
(۷)
آهـای کـدو قلـقله‌زن تو ندیدی یـه پیـرزن کدو: والله نـدیـدم پیـرزن بـالله نـدیـدم پیـرزن به سنگِ تَق تَق ندیدم به جوز لَق لَق ندیدم قِلم بده، وِلم بده، بذار برم.
Somayeh
پیرزن: (با خود می‌خواند:) دُر و دُر و دُر دختـر اول دُر و گـوهـر دختر دوم شمس و قمر دختـر سـوم ماه مُنـوَر دردِ سه تاشون به جگر
Somayeh
گرگ: علیک سلام، گفتم داری می‌ری کجا؟ پیرزن: بنده‌ حقیر، کنیزِ فقیر، دارم می‌رم خونه دخترم، پلو بخورم، چلو بخورم، مرغ و فِسنجون بخورم، خورش مُتنجون بخورم، چاق بشم، چله بشم.
Somayeh
پیرزنِ قصه ما، دوید و دوید، به خونه‌اش رسید توی خونه‌اش، از پشت پنجره، خورشید و دید شاد شد و خندید. حالا نخند کی بخند.
Somayeh
گرگ: چـه رنـگ و رویـی داری آخ کـه چـه بــویـی داری بویِ خوشِ سیب و گلاب بـوی فسنـجـون و کبـاب بــوی تــنِ آدمـیـزاد دُنبـه و گـوشـتِ بـی‌حسـاب نه نمـی‌شه ازت گـذشـت می‌شکونمت هر چی که هست
Somayeh
پـرده قلـمکار بـه دیـوار پـرده نـگو نـقش و نگار قـالیـچه‌هـای رنـگارنـگ تبریزی و کاشی چه قشنگ نـقـل و نـبـات و بادومی کـاچـی و حـلـوا زعـفـرونی چـیـده بـودن قطار قطار تـو بـشـقـابـای بـی‌شـمـار چی بگم!... چی بود!...
Somayeh
دور اتـاق، تـرمـه و پشـتی بـی حسـاب بـالای اتــاق، قــاب بــزرگ وَاِن یــکـاد پیچیده بود توی اتاق بوی خوش عطر و گلاب سیـنی نـقره‌ای پـر از آیـنه و قـرآن، کاسه آب شمعدون و لاله روی رَف منقـل اسفنـد یـه طرف یـه چند تایی شاخه عود تا کور بشه چشم حسود
Somayeh

حجم

۱٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۳۷۷

تعداد صفحه‌ها

۳۷ صفحه

حجم

۱٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۳۷۷

تعداد صفحه‌ها

۳۷ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد