بودریار معتقد است وقتی گفتار و نوشتار به وجود آمدند، نشانهها برای اشاره به واقعیتهای مادی یا اجتماعی ابداع شدند، اما در این حال بندهای میان دال و مدلول هم به فرسایش گرائیدند. با رواج تبلیغات و پیامهای بازرگانی نشانه شروع به پنهان کردن «واقعیت اصلی» کرد. در عصر پسامدرنِ واقعیت مجازی، این فقط پندارها و توهمات هستند که در رسانههای ارتباطی واقعی به نظر میآیند. نشانهها غیاب واقعیت را پنهان میکنند و فقط وانمود میکنند که حاوی معنای چیزی هستند. برای بودریار وانمودگی نشانهای که مشخصهی سرمایهداری متأخر است سه شکل به خود میگیرد:
Alireza Aghaee
از نشانهشناسی میآموزیم که در جهانی از نشانهها زندگی میکنیم و هیچ راهی برای فهم چیزها جز از طریق نشانهها و رمزگانی که این چیزها در آن سازمان یافتهاند نداریم.
Alireza Aghaee
آگاهی از ماهیت دگرگون ساز رسانهها اغلب پژوهشگران رسانه را به این نظر جبرگرایانه هدایت کرده که ابزار فنی ما همواره و ناگزیر «اهدافی در خودشان» هستند
همچنان خواهم خواند...
از آنجائیکه رسانهها به عنوان ابزار انجام اهدافِ معمولاً حاشیهای تلقی میشوند، هیچ توجهی را جلب نمیکنند و رسانهای که به طور مکرر و سلیس استفاده شود، برای کاربر شفافتر و ناپیداتر خواهد بود.
همچنان خواهم خواند...
منتقدی زیرکانه گفته است: «نشانهشناسی چیزهایی را که از قبل میدانیم به زبانی به ما میگوید که هرگز آن را نمیفهمیم»
علی دائمی