بچهها نمیتوانند در خانهای که آدمها دیگر هم را دوست ندارند، بزرگ شوند، مگر نه؟
نه. نمیتوانند. شاید قد بکشند اما پر و بال نمیگیرند.
ماهی
«این دیگر پرسیدن دارد؟...»
ــسیّدحجّتـــ
چرا آنقدر از آدمهایی که بلندتر از بقیه فریاد میزنند، میترسیم؟ چرا آدمهای پرخاشگر باعث میشوند دستوپای خود را گم کنیم؟
چه ایرادی داریم؟ واقعاً مرز بین باادب بودن و بیبخار بودن، کجاست؟
mhrnaz
اینکه میدانیم چهزمانی کوتاه بیاییم. اینکه دوست نداریم گُه را هم بزنیم تا بویش بیشتر از این بلند شود.
mhrnaz
بچهها نمیتوانند در خانهای که آدمها دیگر هم را دوست ندارند، بزرگ شوند، مگر نه؟
نه. نمیتوانند. شاید قد بکشند اما پر و بال نمیگیرند.
Parinaz
بچهها نمیتوانند در خانهای که آدمها دیگر هم را دوست ندارند، بزرگ شوند، مگر نه؟
نه. نمیتوانند. شاید قد بکشند اما پر و بال نمیگیرند.
شراره
واقعاً مرز بین باادب بودن و بیبخار بودن، کجاست؟
Parinaz
چرا هر چهار تای ما اینطوری هستیم؟ چرا آنقدر از آدمهایی که بلندتر از بقیه فریاد میزنند، میترسیم؟ چرا آدمهای پرخاشگر باعث میشوند دستوپای خود را گم کنیم؟
چه ایرادی داریم؟ واقعاً مرز بین باادب بودن و بیبخار بودن، کجاست؟
neda
«اما سیمون! هی، چی شده؟ اینطوری حرف نزن. اگر لازم است یادآوری کنم که تو قهرمان خانواده هستی.»
«خب، بله مشکل همینجاست... قهرمان خسته است.»
¥عاشق مطالعه¥
چرا آنقدر از آدمهایی که بلندتر از بقیه فریاد میزنند، میترسیم؟ چرا آدمهای پرخاشگر باعث میشوند دستوپای خود را گم کنیم؟
چه ایرادی داریم؟ واقعاً مرز بین باادب بودن و بیبخار بودن، کجاست؟
محدثه