بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سقوط سیاه | طاقچه
تصویر جلد کتاب سقوط سیاه

بریده‌هایی از کتاب سقوط سیاه

۴٫۴
(۲۱)
می‌خوام بدونی که دوستت دارم.
سَمَر
با خودش می‌خواند: فرار نمی‌کنی؟ آن گاه که قایقت آماده‌ی بادبان کشیدن است. می‌ایستی و با باران مواجه می‌شوی؟ صبح باید فکر کنی شاید تا شب زنده نباشی، شب باید فکر کنی شاید تا صبح زنده نباشی. پس پیش از آنکه وقت سقوط در سیاهی برسد، بچرخ، عزیزم، بچرخ.
بابونه:)

حجم

۱۶۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۱۲ صفحه

حجم

۱۶۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۱۲ صفحه

قیمت:
۱۰۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد