بریدههایی از کتاب مدافعان حرم
۴٫۶
(۳۱)
حاج عباس عبداللّهی همواره در سخنرانیهایش میگفت: «جسمم را به خاک و روحم را به خدا و راهم را به آیندگان میسپارم.»
نور
این خاطره از شهید عزالدین جوان هفدهسالهٔ لبنانی است که مدتی قبل در دفاع از حرم عمهٔ سادات به شهادت رسید. ایشان گفت: «نوجوان هفدهسالهای که اخیراً (در سوریه) شهید شد، به مادرش میگوید، با توجه به خوابی که دیدهام این آخرین ناهاری است که با هم میخوریم!
مادر با ناراحتی اجازهٔ تعریف خواب را نمیدهد. اما او برای دوستانش اینگونه تعریف کرد: دو شب است که خواب میبینم (تکفیریها) روی سینهام نشستهاند تا سرم را از تنم جدا کنند! من فریاد میزنم و آن وقت است که امام حسین (ع) میآید و میگوید: نترس، درد ندارد... عزیز من! سر تو را خواهند برید. همانطور که بر سر من در واقعهٔ کربلا گذشت. اما دردی حس نخواهی کرد، چون فرشتگان از هر طرف تو را در بر خواهند گرفت!»
صلوات
مهدی در وصیتنامهاش نوشته است: «رسیدن به سن سی سال بعد از آقا علیاکبر (ع) برایم ننگ است. تن و بدن سالم داشتن بعد از آقا علیاکبر (ع) را نمیتوانم تصور کنم فرق سالم را بعد از آقا علیاکبر (ع) نمیخواهم.»
صلوات
نمیدانم چرا داغ اهل بیت:، همه از شام آغاز میشود و به شام ختم میگردد.
صلوات
آخرین باری که مهدی به ایران آمد با هم به مشهد رفتیم. بعد از اینکه زیارت کردیم در صحن سقاخانه دیدم ایستاده و میخندد!! به مهدی گفتم چیه مادر، چرا میخندی؟ گفت مادر امضای شهادتم را از آقا امام رضا (ع) گرفتم.
من به مهدی گفتم مادر اگر تو شهید بشوی من دیگر کسی را ندارم. مهدی دستش را به سمت آسمان برد و گفت: مادر خدا هست ...
صلوات
اگه ما رو بعد دیدید که هیچ، توفیق از ما سلب شده / یا حسین (ع)... اگرم ندیدید، ما رو حلال کنید، از ته دل حلال کنید / خیلی بد کردیم، خیلی / بندگی خدا رو نکردیم... (هقهق گریه امانش نمیدهد) با بغضی در گلو به سختی میگوید: خدایا بندهٔ خوبی برات نبودم.
بعد ادامه میدهد: شرایطِ سختیه / گریهام نه از ترس بود / از اینکه بندگی خدا رو نکردم بود. یا حسینِ زهرا (س)... (صدای تکتیراندازها قطع نمیشود.)
او ادامه میدهد: این خمپارهٔ آخری، یکی از بچهها، پای چپش قطع شد. دستام الان پر خونه / موبایلم هم، همینطور/ الان پای قطعشدش، یه طرف، تنش یه طرف... یا حسین، یا حسین...
گویا یکی از نیروهایش اجازهٔ عقبنشینی میخواهد، فریاد میزند: نه نه! عقبنشینی تو کار نیست، سنگر رو حفظ کن! سنگر رو حفظ کن!
در آخر، پشت بیسیم از همرزمانش میخواهد اگر میتوانند کسی را بفرستند که برایشان آب بیاورد، که پاسخ منفی است.
صلوات
پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: «هر که صادقانه از خداوند شهادت را مسألت کند، خداوند او را به منزلتهای شهیدان برساند، هرچند در بستر خود بمیرد.»
صلوات
امام حسین (ع) که خود معصوم و واسطهٔ فیض الهی است، هنگام وداع با خواهرش فرمود: «خواهر جان مرا در نماز شب فراموش مکن».
این نشان از آن دارد که این بانو به قلهٔ رفیع بندگی و پرستش راه یافته بود و به حکمت و هدف آفرینش دست یافته بود
صلوات
در بزرگیش همین بس که در یک عملیات که چند گردان با هم عملیات کرده و همه گردانها بجز گردان فاطمیون شکست خورده بودند، از حاج قاسم سلیمانی سؤال شد که نبرد را ادامه دهیم یا عقبنشینی کنیم.
حاج قاسم پاسخ جالب توجهی داده و پرسیده بود: آقای توسلی در عملیات هست؟ پاسخ دادیم: بله به عنوان فرمانده گردان فاطمیون عمل میکند.
حاج قاسم پاسخ داده بود: پس ادامه بدهید که انشاالله پیروزید.
صلوات
هر پنجشنبه زمان دیدار با خانوادهٔ شهدا بود. من هم در این دیدارها شرکت میکردم. ایشان من را همسر شهید معرفی میکردند و وقتی از ایشان میپرسیدم که چرا؟ در پاسخ من میگفتند: شما همسر شهید آینده هستید!
در یک مصاحبهٔ تلویزیونی از سردار اسکندری دغدغهٔ او را پرسیدند. ایشان هم در پاسخ گفتند: سختترین و تلخترین دغدغه و نگرانی من زمانی است که یک ایثارگر یا یک فرزند شهید یا پدر و مادر شهید به بنیاد مراجعه کنند و خواستهای داشته باشند که من به عنوان مسئول نتوانم آن خواسته را برآورده کنم.
صلوات
آنان تا نزدیک حرم آمده بودند و به دستور بزرگان وهابیت میخواستند این حرم اهل بیت: را با خاک یکسان کنند.
اما این بار مسلمانان غیور، از سراسر جهان برمیخیزند، همه عباس میشوند برای زینب (س).
میگویند اگر در هزار و اندی سال پیش زینب (س) در جمع شامیان محرمی نداشت، حسین و عباسی نداشت، اما امروز ما زندهایم و تا آخرین قطرهٔ خون خویش، از حریم اهل بیت: دفاع خواهیم کرد. آمدهایم تا بگوییم: «کلنا عباسک یا زینب» ما همه عباس تو هستیم ای زینب (س).
فرقی نمیکند از کدام خاک باشیم، ایران، عراق، سوریه، لبنان، افغانستان و یا هر سرزمین دیگر. مهم این است که به شوق حرمی آمدهایم که هر خشت آن، در یک عمر «یا حسین (ع)» گفتن ما ریشه دارد. عمری گفتهایم «یا لیتنا کنا معک» و حالا وقت آن است که این ادعا را ثابت کنیم.
صلوات
همه عباس میشوند برای زینب (س).
nazanin
رهبر معظم انقلاب، چند ماه پس از آغاز بحران سوریه فرمودند: «جنگ سوریه، جنگ نیابتی بینالمللی است.» برای برخی هضم این سخن، سخت بود اما مدتی نگذشت تا همه فهمیدند تکفیریها از ۸۵ کشور دنیا به سوریه آمدهاند.
کاربر ۱۵۴۵۹۴۷
جای تأسف دارد که در کشور ما که پایتخت مقاومت اسلامی است مدافعان حرم مظلوم واقع شوند و حتی اسمی از آنها به میان نیاید.
nazanin
طبق وعده یک روز در میان با من تماس داشتند. درست شب قبل شهادت زنگ زدند و با تکتک بچهها صحبت کردند. فردای آن روز که با من صحبت کردند گفتند من سوریه هستم. آخرین جملهٔ ایشان را همیشه به یاد دارم، در همان تماس آخر به من گفت: تصدقت شوم برایم دعا کن، اتفاقاً همرزمانش هم خندیدند. من با خنده گفتم: دوستانت میخندند! گفت: اشکال ندارد بگذار بخندند. تا اینکه روز بعد با پسرم تماس گرفتند و خبر شهادت را دادند.
صلوات
بسم الله الرحمن الرحیم ... باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان به دنیا آمدهایم و شیعه هم به دنیا آمدهایم که مؤثر در تحقق ظهور مولا باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختیها، غربتها و دوریهاست و حقیقتاً جز با فدا شدن محقق نمیشود.
نور
بعد از شهادت پدر، پیکر ایشان به ما بازگردانده نشد. اما صحبتهایی بود که با مبادلهٔ اسیر، یا پرداخت هزینهای بتوانیم پیکر پدر را باز پس بگیریم. ما به مادرمان گفتیم که مادر جان، به کسانی که میخواهند پیکر پدر را بازگردانند، بگویید ما راضی نیستیم که یک ریال از پول بیتالمال صرف این گروه خبیث شود. حتی یک اسیر هم نباید آزاد شود. پدر رفته بود تا آنها را به درک واصل کند. ما برای آنچه در راه خدا دادهایم، توقعی نداریم و حاضر نیستیم که به ازای پیکر پدرمان ریالی از بیتالمال هزینه شود، زیرا هر اقدامی کمک به آنها محسوب میشود.
صلوات
امروز که مدتها از شهادت همسرم میگذرد تنها فراق از ایشان است که کمی من را آزار میدهد و دلتنگ میشوم. اما همین که فکر میکنم، ایشان به آرزویش رسیده آرام میشوم. این جمله همیشه ذکر زبانشان بود که از خداوند میخواهم که سرنوشت من را به بهترین نحو رقم بزند. بارها این جمله را گفتند و خداوند هم دعایشان را مستجاب کرد.
صلوات
خداوند دربارهٔ اهمیت خوشاخلاقی و برخورد خوب با مردم به رسول خود در قرآن میفرماید: اگر اخلاق تو تند بود مردم از اطراف تو میرفتند.
صلوات
اگر میخواهیم که بهار روزهای عظمت به سراغمان آید؛ هرچند یاران بهاریمان رفتهاند، هم آنان که بهاری بودن را به ما آموزش دادند. به ما یاد دادند سر بر زانوی زمستان ننهیم، حتی اگر خزان فتنهها بر جغرافیای اذهان هجوم آورد و تندباد حوادث و بلاها، تنهای خسته را در برگیرد. آموختند اگر آه آدمی از جنس نیاز باشد میتوان دروازههای پیروزی را گشود و تا شهر جاودانگی سفر کرد.
هیهات اگر یاد و خاطرهٔ یاران حماسهساز صحنههای دفاع از کیان و شرف، از خاطرمان محو شود. یاد آنان که در تاریکی شبهای جبهههای غرب و جنوب زنگ دلشان به صدا در آمد، چلچلهها در بیقراری نوایشان پرواز آموختند، روزهایشان بهانهای برای عاشقی بود و شبهایشان وسعت بودن. آنها خواهند ماند. اگرچه امروز ما در حسرت عطرهای گمشدهٔ حضورشان دست و پا میزنیم،
صلوات
حجم
۴۳۳٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
حجم
۴۳۳٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان