بریدههایی از کتاب تا کربلا...
۴٫۵
(۳۱)
چرا بر علمهایشان نوشتند: «کلُ یومٍ عاشورا و کلُ اَرْضٍ کربَلا.»
مگر کربلا از سیطرهٔ زمان و مکان خارج است که همه جا کربلا باشد و همهٔ روزها عاشورا؟!
... آری، «کربلا قلب زمین است و عاشورا قلب زمان»
Fatemeh Moez
پیکر سید حمید را دیدم. بعد از پانزده ماه از شهادتش، کاملاً سالم بود.
amir
«شهادت، زیباترین واژهٔ دفترچهٔ زندگانی زمین است. هر از چند گاهی، چند برگی از دفتر زمین، به نام بلند شهید، رنگ خون میگیرد و باز شرف و عزت زمینیان هابیلتبار، در سرشک حسرت ملائک، راز پس پردهای را میگشاید.
قلم بر آن است تا این بار به روزهای خاکی، افلاکی دیگری نظاره افکند و در چینشی از جنس نور، فانوسی رهگشا برای ما کشتیشکستگان دریای غفلت بسازد...
M.S.H
امام صادق (ع) فرمودند: زیارت امام حسین (ع) را ترک نکن و به دوستان و یارانت نیز سفارش کن! تا خدا عمرت را دراز و روزیات را زیاد کند و خدا تو را با سعادت زنده دارد و با شهادت از دنیا بروی.
Fatemeh Moez
زهیر بن سلیم هم از جمله کسانی است که شب عاشورا خودش را به امام خوبیها رساند و به اصحاب آن حضرت پیوست. او وقتی راه درست را یافت خالصانه مشغول جهاد در راه خدا شد و مشتاقانه در حملهٔ اول شهد شهادت را نوشید.
او پس از فیض شهادت به فیض دیگری نیز نائل آمد! و آن اینکه امام عصر (عج) در زیارت ناحیهٔ مقدسه بر او سلام داده است.
Fatemeh Moez
سپس امام پس از حمد و سپاس خداوند و درود بیکران بر محمد و آلش و بر فرشتگان و همهٔ پیامبران چنین ادامه دادند: «مغرور کسی است که گول دنیا را بخورد و بدبخت کسی است که شیفته و فریفتهٔ آن شود، مردم، دنیا گولتان نزند! که هر کس به او اعتماد کند نا امیدش میسازد، و هر کس به او طمع داشته باشد مأیوس و ناامیدش میکند.
Fatemeh Moez
از روز هفتم محرم آب بر روی خیمههای امام بسته شد. اما حضرت عباس (ع) چندین بار لشکر دشمن را شکافته و توانسته بود آب را به خیمهها برساند.
Fatemeh Moez
پس از خداوند متعال میخواهم که برای ما خوبی بخواهد و به شما پاداشی نیکو عنایت فرماید.
Fatemeh Moez
با تعجب پرسیدم: پس راز این مقام عالی شما چیست!؟
جواب داد: این هدیهٔ مولایم حسین (ع) است!
با تعجب گفتم: چطور!؟
درحالیکه اشک بر دیدگان داشت گفت: آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان بریدند، خون به شدت از بدنم میرفت و تشنگی بر من غلبه کرد. سرم را چرخاندم تا بگویم قدری آب به من بدهید.
ناگهان به خودم گفتم: میرزا تقی، دو رگ تو را بریدند و این همه تشنهای! پس در کربلا پسر فاطمه (ع) چه کشید؟! حسین (ع) از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود!
من از عطش پسر فاطمه، آقا ابا عبدالله (ع)، حیا کردم. برای همین چیزی نگفتم و آب نخواستم. همان موقع اشک بر دیدگانم جاری شد.
وقتی صورت بر خاک گذاشتم و آمادهٔ مرگ شدم، مولایم امام حسین (ع) بالای سر من آمدند و فرمودند: به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی و آب ننوشیدی.
بعد مرا به این مکان آوردند و گفتند: «این هدیهٔ ما در برزخ، انشاءالله در قیامت جبران کنیم.»
Fatemeh Moez
به راستی هر کس مولای خود سیدالشهدا (ع) را الگوی خود قرار داد در همهٔ تاریخ خواهد درخشید.
Fatemeh Moez
هنگامی که خبر مرگ معاویه به مردم کوفه رسید، شیعیان این شهر گرد هم آمدند و نامهای به امام حسین (ع) نوشتند که به کوفه بیاید و آنها را از ظلم بنیامیه نجات دهد.
این نامهنویسی تا مدتها ادامه داشت. نامهها توسط عبدالله بن مسمع و عبدالله بن آل به امام حسین (ع) ارسال شد و از ایشان خواستند به کوفه بیایند.
این دو پیک روز دهم رمضان وارد مکه شدند. از این به بعد پیدرپی نامههایی توسط شخصیتهای مهم کوفه برای امام حسین (ع) ارسال شد که گاهی در یک روز ششصد نامه به امام میرسید
Fatemeh Moez
امام حسین (ع) قبل از حرکت در جمع یاران اینچنین سخن میگوید: هر کس خود را برای دیدار (با خدا) آماده کرده با ما سفر کند.
Fatemeh Moez
الگوی شهدای دفاع مقدس و دیگر شهدا، قهرمانان حاضر در صحنهٔ کربلا هستند.
Fatemeh Moez
مادر خود آرام بود و راضی. حمید از رفتارش تعجب کرد. آخر برادرش رضا شهید شده بود. شهادت رضا و رفتار بیبی در قبال شهادت فرزند، حمید را به شدت تکان داده بود.
سید حمید که فکر میکرد بزنبهادر محله است، دنیا را در همین محله میدید؛ حالا درمانده و حیران شاهد شجاعت کسانی بود که همواره آنها را بزدل و ترسو میدانست. کسانی که از نزدیک شدن به او تردید داشتند و حمید، تردید آنها را از ترس آنها میدانست.
maryhzd
«خون» با حسین پیمان «ریختن» بسته است. و «سر» با حسین پیمانِ «باختن». دل تو عرصهٔ ازلی خلقت است.
گوش کن که چه خوش ترّنمی دارد در تپیدن: حسین، حسین، حسین، حسین، دل نمیتپد، بلکه حسین حسین میکند.
کجاست آن که زنجیر جاذبهٔ خاک را از پای ارادهاش بگشاید و هجرت کند، تا از زمان و مکان فراتر رود و خود را به قافلهٔ سال شصت و یکم هجری برساند و در رکاب امام عشق به شهادت رسد؟
fatima
شهید «سید حمید میرافضلی» در فرازی از وصیتنامهاش میگوید:
ای سرور و آقا و مولای من، به حرمت آن لحظهها و ثانیههای مقدسی که مخلصان در جبههها شما را به صورت عینی مشاهده میکنند، قسمتان میدهم که شفاعت کنید ما را به درگاه ایزد منان که لحظهای را روا مدار بر ما آن ننگی که تاریخ از کوفیان یاد میکند.
Fatemeh Moez
ای شبث بن ربعی! ای حجار بن ابجر و ای قیس بن اشعث و ای زید بن حارث! مگر شما نبودید که برای من نامه نوشتید که: میوههایمان رسیده، درختانمان سرسبز و خرم شده، در کوفه با لشکریانی مجهز و آماده در انتظار تو دقیقهشماری میکنیم!
آنها در مقابل گفتار امام سکوت کردند و کسی جوابی نداشت. این افراد در برابر سخنان امام پاسخی جز انکار نداشتند و لذا گفتند: ما چنین نامهای ننوشتهایم!
امام (ع) که با انکار آنان روبهرو شد با تعجب و شگفتی فرمود: سبحانالله، چگونه منکر میشوید؟! به خدا قسم شما برای من نامه نوشتید!
Fatemeh Moez
مگر شما سخن پیغمبر (ص) را دربارهٔ من و برادرم نشنیدهاید که فرمود: این دو، سروران جوانان اهل بهشتاند؟!
اگر سخنان مرا تصدیق میکنید، که اینها همه حقاند و کوچکترین خلاف واقعی، در آنها نیست، زیرا هنوز در طول عمر خود از آن روزی که فهمیدهام خداوند بر دروغگویان غضب کرده، هرگز دروغ نگفتهام.
و اگر گفتارم را باور ندارید، هنوز برخی از صحابهٔ رسول خدا (ص) در قید حیات هستند، میتوانید از آنها بپرسید، از جابر بن عبدالله انصاری، ابوسعید خدری، سهل بن ساعدی، زید بن ارقم، انس بن مالک از اینان بپرسید اینها همه سخنان پیغمبر را درباره من و برادرم از رسول خدا (ص) شنیدهاند و بدانید همین یک جمله میتواند مانع شما شود تا دست از کشتن و ریختن خون من بردارید.
Fatemeh Moez
حضرت زینب (س) به امام عرض کرد: آیا شما نیات یارانتان را امتحان کردهاید؟
امام در پاسخ فرمودند: به خدا سوگند اینها را امتحان کردهام؛ آنها مردانی هستند که سینه سپر کردهاند، به گونهای که به مرگ انس دارند.
Fatemeh Moez
روز تاسوعا شمر برای عباس (ع) و برادرانش اماننامه آورد. اما با واکنش شدید آنها مواجه شد.
Fatemeh Moez
حجم
۲۲۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۲۲۸ صفحه
حجم
۲۲۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۲۲۸ صفحه
قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان