بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تا کربلا٫٫٫ | طاقچه
تصویر جلد کتاب تا کربلا...

بریده‌هایی از کتاب تا کربلا...

امتیاز:
۴.۵از ۳۱ رأی
۴٫۵
(۳۱)
دل نمی‌تپد، بلکه حسین حسین می‌کند.
F313
پدران و مادران آن‌قدر که جسم کودک خویش را عزیز دارند به فکر روح و دین او نیز باشند
Ali Vojdani
«کربلا قلب زمین است و عاشورا قلب زمان» یعنی اصلاً کربلا مطلق زمین است و عاشورا مطلق زمان!
پناه
«خون» با حسین پیمان «ریختن» بسته است. و «سر» با حسین پیمانِ «باختن». دل تو عرصهٔ ازلی خلقت است.
پناه
و تو ای جوانمرد، بگو که از کدامین قبیله‌ای!؟
F313
در حرم زلزلهٔ شور تماشا انداخت هیچ چیزی که نمی‌گفت، فقط با گریه جلوی پای عمو، بُودِ خودش را انداخت با تعجب همه دیدند، غم بدرقه‌اش کوه طوفان‌زده را یک‌تنه از پا انداخت بی‌زره رفت و بلا فاصله باران آمد! هر کس از هر طرفی، سنگ به یک جا انداخت
ادریس
بعد از هزار و سیصد و چند سال، هیچ از خود پرسیده‌ای که چرا (رزمندگان و شهدای ما) خود را راهیان کربلا نامیده‌اند؟! مگر آنان سر مبارک امام عشق را بر فراز نیزه ندیده‌اند!؟ مگر شفق را ندیده‌اند که چه سان در خون نشسته است؟ مگر بوی خون را نشنیده‌اند؟ ... چرا بر علم‌هایشان نوشتند: «کلُ یومٍ عاشورا و کلُ اَرْضٍ کربَلا.» مگر کربلا از سیطرهٔ زمان و مکان خارج است که همه جا کربلا باشد و همهٔ روزها عاشورا؟!
پناه
امام صادق (ع) فرمود: هر کس که خدا خیرخواه او باشد محبت حسین (ع) و زیارتش را در دل او می‌اندازد
Fatemeh Moez
من همیشه در مجالس روضهٔ حضرت امام حسین (ع) وقتی داستان شیرخوارهٔ علی اصغر (ع) را می‌شنیدم خیلی ناراحت می‌شدم. چطور توانستند بچه‌ای با این سن و سال را آن‌طور شهید کنند. در همان حال که برای مظلومیت ایشان گریه می‌کردم رضا را هم شیر می‌دادم. الان هم فکر می‌کنم به همین دلیل است که رضا هم مثل حضرت علی‌اصغر (ع) درحالی‌که روزه بوده بدون خوردن آب از ناحیهٔ گلو تیر خورد و شهید شد.
دیدی
چشم‌هایش همه را یاد مسیحا انداخت در حرم زلزلهٔ شور تماشا انداخت هیچ چیزی که نمی‌گفت، فقط با گریه جلوی پای عمو، بُودِ خودش را انداخت با تعجب همه دیدند، غم بدرقه‌اش کوه طوفان‌زده را یک‌تنه از پا انداخت بی‌زره رفت و بلا فاصله باران آمد!
پناه
بی‌تعادل سر زین است، رکابی که نداشت نیزه‌ای از بغل آمد، زد و او را انداخت اسب‌ها، تاخته و تاخته و تاخته‌اند پس طبیعی است چه چیزی به تنش جا انداخت با عمو گفتن خود، جان عمو را برده آنکه چشمش همه را یاد مسیحا انداخت علیرضا لک
ادریس
ای جوانمرد بگو که از کدام قبیله‌ای!؟ اینجا نور، راه کربلا می‌پوید ... آماده باش تا پای خون و جان. جمجمه‌ات را به خدا بسپار و دندان صبر بر جگر بگذار و مردانه در صف مردان کربلایی بایست تا گرگ‌های گرسنهٔ یزیدی، پیکر حق را مُثله نکنند. و یزید، مظهر ظلم و ناجوانمردی و نام و ننگ و خشم و شهوت در تمامی طول تاریخ است. همان‌گونه که همواره، در تاریخ، صلای «هل من ناصر» امام عشق از جانب کربلا به گوش می‌رسد.
پناه
ای جوانمرد بگو که از کدام قبیله‌ای!؟ اینجا نور، راه کربلا می‌پوید ... آماده باش تا پای خون و جان. جمجمه‌ات را به خدا بسپار و دندان صبر بر جگر بگذار و مردانه در صف مردان کربلایی بایست تا گرگ‌های گرسنهٔ یزیدی، پیکر حق را مُثله نکنند. و یزید، مظهر ظلم و ناجوانمردی و نام و ننگ و خشم و شهوت در تمامی طول تاریخ است. همان‌گونه که همواره، در تاریخ، صلای «هل من ناصر» امام عشق از جانب کربلا به گوش می‌رسد.
پناه
ذاکر اهل بیت (ع) حاج مهدی سلحشور ادامه داد: به جعفر گفتم: «چی کار کنم تا آقا من رو هم ببره.» نگاهم کرد و گفت: «مهدی، همه چیز دست امام حسین (ع) هست و بس! همهٔ پرونده‌ها می‌یاد زیر دست حضرت. آقا نگاه می‌کنه هر کسی رو که بخواد یه امضا می‌زنه می‌برند. برید دامن حضرت رو بگیرید.»
Fatemeh Moez
خدایا! تو را شاهد می‌گیرم که در مقابل فرمان تو و در مقابل عدل تو عاجز هستم و ناتوان. فقط ترحم توست که مرا امیدوار می‌کند؛ چون تو رحمان و رحیمی. خداوندا مرا آن‌گونه بمیران که خودت صلاح می‌دانی... سرانجام عمر مرا ختم به شهادت بگردان.
Fatemeh Moez
منزلگاه «زروه» اتفاق جالبی می‌افتد. زهیر بن قین که از بزرگان کوفه و از خونخواهان عثمان بود و نمی‌خواست با امام حسین (ع) ملاقات داشته باشد، با امام حسین (ع) ملاقات می‌کند! زهیر آن‌چنان تحت تأثیر امام حسین (ع) قرار گرفت که تا آخرین لحظهٔ شهادت از آن حضرت جدا نشد!
Fatemeh Moez
مسلم بن عقیل دست از محبت و ولایت و حمایت امام زمان خویش حسین بن علی (ع) بر نداشت تا اینکه به عنوان پیشرو نهضت کربلا به کوفه آمد و افتخار اولین شهید کاروان عاشورا را به خود اختصاص داد.
Fatemeh Moez
شهید «سید حمید میرافضلی» در فرازی از وصیتنامه‌اش می‌گوید: ای سرور و آقا و مولای من، به حرمت آن لحظه‌ها و ثانیه‌های مقدسی که مخلصان در جبهه‌ها شما را به صورت عینی مشاهده می‌کنند، قسمتان می‌دهم که شفاعت کنید ما را به درگاه ایزد منان که لحظه‌ای را روا مدار بر ما آن ننگی که تاریخ از کوفیان یاد می‌کند. ای جوانان و پاکدلان! تقویت کنید دوستی اهل بیت: را در قلبتان و نورانی کنید قلب خود را با نور قرآن؛ تفکر کنید در آیات نجات‌بخش آن و مطالعه کنید، بزرگ‌ترین منبع فضایل اخلاقی و بالاترین رحمت الهی را تا تسخیرناپذیر شود جهان‌بینی و افکارتان از اندیشهٔ غیر الهی.
نسیم
کاروان در کربلا متوقف می‌شود. زهیر از امام اجازهٔ نبرد با سپاه حر را می‌خواهد ولی امام می‌فرمایند: ما آغازگر جنگ نیستیم. خیمه‌گاه بر پا می‌شود. حلقهٔ محاصرهٔ دشمن تنگ‌تر می‌شود. دو روز بعد یک لشکر چهار هزار نفره، روز بعد از آن لشکری ده هزار نفره، روز بعد لشکری پنج هزار نفره و خلاصه یک هفته بعد سی هزار نفر از کوفیان، امام و میهمان خود را محاصره کرده‌اند!
Fatemeh Moez
سپس خبر شهادت عبدالله بن یقطر (برادر رضاعی امام حسین (ع)) به امام رسید. با شنیدن این اخبار، گروهی از کسانی که کاروان حسینی را همراهی می‌کردند از امام جدا شدند!
Fatemeh Moez

حجم

۲۲۵٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۲۲۸ صفحه

حجم

۲۲۵٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۲۲۸ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲۳صفحه بعد