بریده‌هایی از کتاب همسفر شهدا

یعنی چی! اصلاً همهٔ مشکل ما از دست این خوابِ! ما خوابیم اما شیطان همیشه بیداره.

به جای اینکه وقت و عمرتان را صرف قرمز و آبی کنید، خودتان ورزش کنید تا بدنی قوی داشته باشید.

سید تأکید می‌کرد که بعد از هیئت سریع بروید خانه. آن شب در هیئت از بدی بازی‌های کامپیوتری صحبت کرد. می‌گفت: بروید کار با کامپیوتر را یاد بگیرید. نه اینکه فقط با آن بازی کنید. همان شب بعد از هیئت رفتم گیم‌نت! حسابی مشغول بازی بودم. من درست پشت شیشهٔ مغازه نشسته بودم. همان موقع سید در حال عبور از آنجا بود. من حواسم به بازی بود. یک‌دفعه سرش را آورد داخل مغازه، نگاهی به من کرد. دستش را روی سینه‌اش گذاشت و با لبخند گفت: التماس دعا! این حرف از صد تا فحش برای من بدتر بود. خیلی خجالت کشیدم. از جا بلند شدم و رفتم خانه. دیگر سراغ گیم‌نت نرفتم.

چه جنگ باشد و نباشد راه من و تو از کربلا می‌گذرد!

راه کاروان عشق از میان تاریخ می‌گذرد. هر کس از هر کجا بدین صلا لبیک گوید جزء ملازمان کاروان کربلاست... مبادا روزمرگی‌ها شما را از حضور تاریخی خویش غافل سازد.

می‌گفت: نباید با انجام کار ضعیف، بچه‌ها را نسبت به مسجد و دین بدبین کرد!

پیامبر اسلام فرموده‌اند: «اگر عبادت ده قسمت داشته باشد، نُه قسمت آن به دست آوردن روزی حلال است.»

«بسم رب الشهداء و الصدیقین»

در آن دنیا چه چیزی به درد می‌خورد؟ سید بلافاصله گفت: اینجا خیلی از امام حسین (ع) می‌پرسند! تا می‌توانید برای آقا کار کنید.

بزرگان دین ما گفته‌اند: هر کس به قومی شبیه شود از آن‌ها خواهد شد و با آن‌ها محشور می‌گردد. و مگر نیستند کسانی که قرن‌ها پس از عاشورا آمده‌اند اما کربلایی‌اند. عاشق حسین‌اند.