با شاه و وزیر، میشود بازی کرد
با رنگ و خمیر، میشود بازی کرد
وقتی که به عشق میرسی، جدی باش
کی با دُم شیر میشود بازی کرد؟
phi.lo.bib.lic
گر همسفر شقایقی، بسم الله
گر با دل خون موافقی، بسم الله
تا قله قاف، راهمان طولانی است،
ای دوست، اگر که عاشقی، بسم الله.
phi.lo.bib.lic
وقتی که هزار قفل بر در باشد،
وقتی که تمام گوشها کر باشد،
از عشق چگونه میشود حرفی زد،
وقتی که سکوت، حرف آخر باشد؟
phi.lo.bib.lic
بازیچۀ یک خوشۀ گندم شدهایم
آنقدر که محتاج ترحم شدهایم
اینقدر نگویید زمین خانۀ ماست
ما اهل بهشتیم، ولی گم شدهایم
fereshte 19
اشکی که مدام وقت رفتن میریخت
این بار نشانهای است از آمدنت.
fereshte 19
از حال و هوای مردنش معلوم است
از شدت غصه خوردنش معلوم است
کیفیت زندگی هر انسانی
از شیوۀ جانسپردنش معلوم است.
حسین پورقلی
گنجینۀ ناب گوهرت را بشکن
تاجی که نشسته بر سرت را بشکن
ای دوست! اگر قرار بر بتشکنی است،
اول بت محبوبترت را بشکن
FATEMEH
بازیچۀ یک خوشۀ گندم شدهایم
آنقدر که محتاج ترحم شدهایم
اینقدر نگویید زمین خانۀ ماست
ما اهل بهشتیم، ولی گم شدهایم
میم.قاف
بر بوم، طناب دار باید بکشد
یک عاشق بیقرار باید بکشد
نقاش تو روزگار سختی دارد،
زیرا فقط انتظار باید بکشد.
f_altaha
من، واژه به واژه، محو معنا که تویی
من، قطره به قطره، غرق دریا که تویی
حق داری اگر نمیشناسی من را
از من خبری نیست در آنجا که تویی.
آترین🍃