بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بیا مشهد | صفحه ۱۱ | طاقچه
تصویر جلد کتاب بیا مشهد

بریده‌هایی از کتاب بیا مشهد

امتیاز:
۴.۷از ۷۰ رأی
۴٫۷
(۷۰)
با علما چه ارتباط خوبی داشت. به تهران و درس برخی علما می‌رفت. با علامه جعفری ارتباط داشت. برای چند شب از شیخ حسین انصاریان دعوت کرد و ایشان را آورد مراغه برای سخنرانی و مراسم روضه.
مرتضی ش.
ایشون علاقه عجیبی به بچه‌های بسیجی داشت. شاید اینقدر که با بسیجی‌ها اُخت بود، با طلبه‌های غیر بسیجی طلبه‌های غیر جبهه‌ای رفیق نبود.
مرتضی ش.
علی خیلی ساده زیست بود. خیلی کم غذا می‌خورد
مرتضی ش.
تمام برنامه‌ریزی‌هایی که می‌کرد در این سمت و سو بود که می‌دونست شهید می‌شه. حتی به من گفت: من یکی از دلایل بزرگی که تا حالا شهید نشدم دعاهای مادرمه. به مادرم گفتم که دیگه برام دعا نکن.
مرتضی ش.
حدود سی سال پیش شهید سیفی به این مسئله رسیده بود که عده‌ای هستند ولو با لباس روحانیت اما با آقا در تضادند و اعتقادشون با ولایت فقیه هم‌سویی و هم خوانی ندارد.
مرتضی ش.
وقتی در یک محفل بود، همه مراقب اعمال خودشان بودند. دوست اگه خدایی باشد انسان را خدایی می‌کند و علی اینگونه بود.
مرتضی ش.
بیشتر مواقع ساکت بود و ماخوذ به حیا. تا نمی‌پرسیدی لب به سخن نمی‌گشود. وقتی هم کلامی بر زبانش جاری بود، سخنانش، سرشار از آموزه بود و نکته‌های سنجیده.
مرتضی ش.
وقتی پیش مادر بود اینقدر خوش برخورد بود که تعجب می‌کردیم. مادر دور سرت بگردم، چیکار می‌کنی، شرمنده‌ام کردی و... جوری برای مادرش زبان می‌ریخت که همه درس می‌گرفتند که آدم با پدر و مادر چطور صحبت کند.
مرتضی ش.
مراقبت از چشم او فوق‌العاده بود. در کوچه و خیابان، سرش را پایین میانداخت و اصلاً بلند نمی‌کرد. وقتی منزل ما می‌آمد، هنگام رفتن همینطور که سرش پایین بود چقدر از مادرم تشکر می‌کرد.
مرتضی ش.
بیشتر لبخند برلبانش بود. خیلی سریع با افراد جوش می‌خورد و آن‌ها را جذب می‌کرد. مکروهات را انجام نمی‌داد.
مرتضی ش.
سعی کردم تمام رفتارهای علی را به عنوان یک الگو برای خودم در نظر بگیرم. مثلاً وقتی با کسی همراه بود، یکبار ندیدم که اخم کند و برخورد تند داشته باشد. اصلاً دنیا را لایق این نمی‌دانست که برایش اخم کند.
مرتضی ش.
هر گاه لازم می‌دید با زبانی بسیار دلسوزانه تذکر لسانی می‌داد. و از آنجایی که خود عامل بود و از روی مهر و دلسوزی تذکر می‌داد، واقعاً تأثیرگذار بود.
مرتضی ش.
اهل شور بود اهل شعور بود. اهل خدمت بود. واقعاً ساده و بی‌ریا به همه خدمت می‌کرد.
مرتضی ش.
عاشق محو جمال معشوق خویش است و بغیر او نگریستن را بر خویش حرام می‌داند.
مرتضی ش.
بیشتر مواقع ساکت بود و ماخوذ به حیا. تا نمی‌پرسیدی لب به سخن نمی‌گشود. وقتی هم کلامی بر زبانش جاری بود، سخنانش، سرشار از آموزه بود و نکته‌های سنجیده.
مرتضی ش.
علی یک پاش تو حوزه بود یک پاش تو جبهه. بهش می‌گفتیم: علی بشین تو حوزه درس بخون دیگه، می‌گفت: آخه بخونی و عمل نکنی که فایده نداره.
مرتضی ش.
کنار علی هیچوقت احساس خستگی و دلتنگی نمی‌کردیم. همیشه فضا را از خشکی درمی‌آورد.
مرتضی ش.
امر به معروف را باعمل به شخص نشان می‌داد، خیلی کم با زبان به معروف امر می‌کرد.
مرتضی ش.
بچه‌های رزمنده با علی خیلی انس داشتند. جذبه علی در اخمش نبود، بلکه لبخندش بود که جذب می‌کرد. او بسیار خوش رفتار بود.
مرتضی ش.
در طول سالیانی که با ایشان ارتباط داشتم، نقطه سیاه یا خاکستری در رفتار او مشاهده نکردیم، هرچه بود سفیدی بود.
مرتضی ش.

حجم

۱٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

حجم

۱٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
۷,۵۰۰
۵۰%
تومان