سرانجام درخت پیر هم حدود ۵۰۰ سال پیش در اثر برخورد صاعقه آتش گرفت و به کلی خشک شد.
☽ოყ♡ოσσŋ☾
ماههای سرد نیز خیلی گرم باشد. او همواره دوست داشت که درب جلویی خانهاش را بگشاید. سپس به داخل کاههای درونش بخزد و در میان آنها ناپدید گردد. بدین گونه اگر کسی با هامی همستر کار واجبی داشت، میبایست آن قدر فریاد بکشید تا توجه او را به خود جلب نماید
کاربر ۲۵۴۴۴۸۷
یک هفته را صرف ساختن این خانه نمودند. سپس یک هفتهی دیگر را به آمادهسازی اثاثیهی خانه پرداختند. درب جلوی خانه را از چند سَرشاخه درخت فندق ساخته بودند؛ به طوری که آنها را در همدیگر تنیده سپس توسط رشتههایی محکم کرده بودند. پنجرههای خانه را از شیشههای شکستهای ساختند که گوشبزرگ آنها را در مسیر هالیس لین و از کنار یک کلبهی مخروبه قدیمی یافته بود.
سالها بود که گوشبزرگ از این خانه به عنوان یک محل راحت و دنج برای زندگی بهره میگرفت. او یک عدد اجاق و دودکش نیز برای خانهاش ساخته بود تا علاوه بر تأمین گرمای خانه طی زمستانها بتواند در سایر اوقات سال برای خودش غذا بپزد و آب کتری را برای درستکردن جوشاندهی برگهای گزنهی به جوش آورد.
نیلوفرهای ابی
آنها لحظات خوشی را در پیکنیک به یاد داشتند؛ به طوری که با یادآوری آنها میخندیدند و امیدوارانه برای پیکنیک بعدی که در سال آینده برگزار میشد نقشه میکشیدند.
پرهام