بریدههایی از کتاب راز کانال کمیل: روایت پنج روز مقاومت رزمندگان گردان کمیل در کانال دوم فکه
۴٫۸
(۱۴۶)
اما سران استکبار و رئیسجمهور عراق از نقش و نفوذ رهبری ایران و قدرت ایمان و ارادهی مردم ما غافل بودند. همین غفلت آنان را به یک اشتباه راهبردی انداخت و در توهم پیروزی فرو برد!
مرتضی ش.
فرماندهان دشمن باور نمیکردند! اینکه نیروهای ما با عبور از این تعداد موانع در کانال سوم مستقر شده باشند. این را از فرار و دستپاچگی نیروهای دشمن میشد فهمید.
یادم هست در همان عملیات، یکی از رفقا که عربی بلد بود با یک اسیر عراقی که اهل سودان بود صحبت میکرد. او با تعجب پرسید: شما ایرانیها چطور به کانال سوم رسیدید؟ ما که همهی راههای عبور شما را بسته بودیم؟! ما این همه میدان مین، سیمهای خاردار و... سر راه شما گذاشتیم، چطور از همهی اینها عبور کردید؟
همین اسیر وقتی دید نیروهای ما در اوج مظلومیت مشغول خواندن قرآن و نماز جماعت هستند، با تعجب گفت: شما مسلمان هستید؟ نماز میخوانید؟ به ما گفته بودند که صدام به خاطر اسلام با ایرانیها میجنگد!
F.V
تا ابد این نکته را انشا کنید
پای این طومار را امضا کنید
هرکجا ماندید در کل امور
رو به سوی حضرت زهرا (س) کنید
تقدیم به چادر خاکی مادری که جای جای کانال کمیل را میشناسد.
کسی که شهدای کانال، او را مادر خود میدانستند و در آخرین لحظات،
همگی مادر را صدا میکردند.
پیشکش به ساحت امابیها
همسر ولایت، مادر امامت،
حضرت فاطمه زهرا (س)
ک
این شهید از رزمندگان گردان کمیل بود که نوشته بود: امروز روز پنجم است که در محاصره هستیم، آب را جیرهبندی کردهایم، نان را جیرهبندی کردهایم. عطش همه را هلاک کرده، همه را جز شهدا که حالا در کنار هم در انتهای کانال خوابیدهاند.
دیگر شهدا تشنه نیستند. فدای لب تشنهات ای پسر فاطمه (س).
سمانه
پس از ساماندهی دوبارهی نیروها در کانال، ابراهیم در گوشهای نشست و به شهدا خیره شد.
او خودش همیشه میگفت: زیباترین شهادت را میخواهم!
یک بار پرسیدیم: شهادت خودش زیباست، زیباترین شهادت چگونه است؟
او در پاسخ میگفت: زیباترین شهادت این است که جنازهای هم از انسان باقی نماند ...
🌸📚💖Shamim💖📚🌸
بارها شنیدیم که شخصی از پشت بیسیم خودش را برادر همت معرفی میکرد و دستور عقبنشینی به همهی یگانها میداد!! اما همهی ما که صدای حاج همت را شنیده بودیم میدانستیم که این صدای منافقین است.
shariaty
دوشکاها میتوانست حتی فاصلهی بیست تا سی سانتیمتری سطح زمین را در زیر آتش مستقیم خود قرار دهد. این نوع آتش تیربار دوشکا به «تیر تراش» شهرت داشت.
shariaty
پس از سیم خاردارهای فرشی، به یک زمین صاف و ظاهراً خالی از موانع رسیدیم. بعدها فهمیدیم نام این زمین صاف کشتار است! در واقع بعثیها برای اینکه گلولهی خمپارههایشان به داخل میادین مین نخورد و مینها بیهوده منفجر نشود، آتش خمپاره و توپخانهی خود را در آن منطقه ثبت کرده بودند!
shariaty
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه
قیمت:
۱۵,۰۰۰
۷,۵۰۰۵۰%
تومان