بریدههایی از کتاب طغیان ( پوچی شرزه ها)
۳٫۶
(۱۷)
ما... آنانیم که آتشها را، به سلاح شعر برانگیختهایم...
و... هم آنان که آتشها را، برانداختهایم...
ما... پیمانها، با آسمان بربستهایم...
با... عزت بر تختِ زمین بنشستهایم...
...
آوارها ریخته و... آمالها ساختهایم...
بر خارها تاخته و... هموارها ساختهایم...
شریانها داده و... پروازها کردهایم...
پایانها داده و... آغازها کردهایم...
...
ما آنانیم... ما آنانیم..... ما آنانیم... ما آنانیم...
&Mona&
از پلهها به حیاط رسید و زیرِ شدت باران ایستاد. صورتش را رو به آسمان گرفت. قطرات باران در برخورد با صورتش متلاشی میشدند. دستانش را از تن فاصله داد و با چشمانی باز گفت:
- چقدر کوچکم میبینی؟... به اندازه یک نقطه؟ «سپس با فریاد ادامه داد» اگر تمامِ ابرهای فلک را هم بر زمین ببارانی، این نقطه پاک نخواهد شد... من نقطه پایان هستم.
ketab khor
ما جنگیدیم... در سیاهترین دورانِ بشر و باختیم هرآنچه را که میبایست، در صعب راهِ پیروزی. آری ما پیروز شدیم و تقدیر را با باختههایمان ساختیم
&Mona&
ما شیرهای غرّان، شمشیرهای برّان بستهایم و برآنیم تا از تکاپوی سینه، عشق بیاموزیم. در پرتگاهِ عالم، بر لبه تیزی ایستادهایم... و نخواهیم افتاد، تا برای چیزی ایستادهایم.
&Mona&
تاریخ پر از زندگی و مرگِ بزرگان است... گویی که کوچکترها نه زندگی میکنند و نه میمیرند!
tila
توانِ طلوع، به سلطه شب نمیچربید و گویی پنجه سیاه ابر، مانع از برآمدن خورشید میشد. صبحی کبود و سرد بود و آسمانِ گرگ و میش، فضایی رمزآلود را بر محیط حاکم کرده بود.
Amir.M
- «نیمی از زخمهای بر تنِ من، برای مرگِ با افتخارِ ده مرد کافیست... اما زمانِ درازیست که نجنگیده و جنگ ندیدهام... همچنین نشانههایش را... آنچنان که در تو نیز نمیبینم. چون در آن زمان، کسی با کودکانِ در گهواره نمیجنگید. هابان. پسرِ شادیر!... به سرزمینت بازگرد. شادمان و خوشخبر و به فرماندهات بگو که نُترات حرفهایم را شنید و نشنیده گرفت.»
Mehdi Behrouzi
سپهداران نُترات، سه جوان به نامهای «یارپیل»، «سرقام» و «نسلار» از دلیرترین و مهمترین افراد سپاه و مردان شیرشین بودند که نُترات تمامِ سپاهیانِ پر تعداد مرز را در سه سپاه مجزّا میان این سه تن بخش کرده بود.
Mehdi Behrouzi
نزدیکتر که شد، پرتو ماه، چهره خندانِ گامار را روشن کرد. گامار، تنها فرزندِ نزدیکترین دوست نُترات، یعنی خشایار، و از رمهبانانِ شیرشین است که دستی هم بر هنر سنگ تراشی و ساخت تندیس دارد.
Mehdi Behrouzi
حجم
۴۱۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۴۵۶ صفحه
حجم
۴۱۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۴۵۶ صفحه
قیمت:
۱۰۳,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد