بریدههایی از کتاب پسرک فلافلفروش
۴٫۷
(۸۶۸)
یه شعر زیبا هست که مداحها میخونن، میخوام توی تشییع جنازه تو این شعر رو بخونم. هادی منتظر شعر بود که گفتم: جنازهام رو بیارین، بگید فقط به زیر لب حسین (ع) ...
هادی خیلی خوشش آمد. عجیب بود که چند روز بعد درست در زمان تشییع، به یاد این مطلب افتادم. یکباره مداح مراسم تشییع شروع به خواندن این شعر زیبا کرد.
@nasim_hozor
درست در روز ۱۹ بهمن ۱۳۹۳، یعنی یک هفته قبل از شهادت.
وصیتنامهٔ کاملی نوشت که توصیههای بسیار خوبی در آن داشت.
عجیب اینکه بیشتر درخواستهایی را که او در وصیتنامه آورده بود به طرز عجیبی اجرا شد.
@nasim_hozor
پیکر او در همهٔ حرمین طواف داده شد و اینگونه با شکوه در ابتدای وادیالسلام به خاک سپرده شد.
@nasim_hozor
بعد از نماز بود که دیگر هادی را ندیدم. تا اینکه هفتهٔ بعد یکی از دوستان به مسجد آمد و خبر شهادت او را اعلام کرد.
من به اعلامیهٔ او نگاه کردم. تصویر خودش بود اما نوشته بود: شیخ هادی ذوالفقاری. اما من او را به نام ابراهیم تهرانی میشناختم.
بعدها شنیدم که یکی از دوستان شهید او «ابراهیم هادی» نام داشت و هادی به او بسیار علاقهمند بود.
@nasim_hozor
هادی شجاعانه جلو میرفت و فریاد میزد: لاتخف، لاتخف ماکوشیئ ... نترس، نترس چیزی نیست.
@nasim_hozor
میگفت: جبههٔ اینجا حال و هوای دفاع مقدس ما را دارد. این بچهها مثل بسیجیهای خود ما هستند.
@nasim_hozor
روز یکشنبه شهید شد و شب جمعه در کربلا و نجف تشییع شد. درست در اولین روز فاطمیه!
@nasim_hozor
من همه گونه انسان دیدهام. با افراد زیادی برخورد داشتهام. اما بدون اغراق میگویم که مثل شیخ هادی را کمتر دیدهام.
انسان مؤمن، صالح، عابد، زاهد، متواضع، شجاع و... او برای جمع ما خیر محض بود.
@nasim_hozor
کارهای او مرا یاد حدیث امام کاظم (ع) در بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۳۷۹ انداخت که فرمودند: همانا مُهر قبول اعمال شما، برآوردن نیازهای برادرانتان و نیکی کردن به آنان در حد توانتان است و الّا (اگر چنین نکنید)، هیچ عملی از شما پذیرفته نمیشود.
@nasim_hozor
میگفت: در روایات اسلامی بیکاری بدترین حالت یک جوان به حساب میآید. بیکاری هزاران مشکل و گناه و ... را در پی خود دارد.
@nasim_hozor
روایت از حضرت علی (ع) داریم که همه اعمال نیک و حتی جهاد در راه خدا در مقایسه با امر به معروف و نهی از منکر، مثل قطره در مقابل دریاست.
@nasim_hozor
هادی مصداق واقعی همان حدیثی بود که میفرماید: مؤمن شادیهایش در چهرهاش و حزن و اندوهش در درونش میباشد.
@nasim_hozor
دنبال شُهرتیم و پی اسم و رسم و نام
غافل از اینکه فاطمه (س) گمنام میخرد
@nasim_hozor
آری، نسل سوم انقلاب ما اگر چه ابراهیم هادی ندارد، جوانانی دارد که کپی برابر اصل شهدای جنگ تحمیلی هستند، کپی برابر اصل شهید هادی ...
@nasim_hozor
من شاهد بودم که برخی دوستان مسجدی ما به دنبال استخدام دولتی و پشت میز نشینی بودند و میگفتند تا کار دولتی برای ما فراهم نشود سراغ کار دیگری نمیرویم.
آنها شخصیتهای کاذب برای خودشان درست کرده بودند و میگفتند خیلی از کارها در شأن ما نیست!
اما هادی اینگونه نبود. شخصیت کاذب برای خودش نمیساخت. او برای رهایی از بیکاری کارهای زیادی انجام داد. مدتها با موتور، کار پیک انجام میداد. در بازار آهن مشغول بود و...
میگفت: در روایات اسلامی بیکاری بدترین حالت یک جوان به حساب میآید. بیکاری هزاران مشکل و گناه و ... را در پی خود دارد.
بسیار زیبا،..
اما هادی مصداق واقعی همان حدیثی بود که میفرماید: مؤمن شادیهایش در چهرهاش و حزن و اندوهش در درونش میباشد.
همهٔ رفقای ما او را به همین خصلت میشناختند. اولین چیزی که از هادی در ذهن دوستان نقش بسته، چهرهای بود که با لبخند آراسته شده.
بسیار زیبا،..
وقتی میخواستیم از بیمارستان مرخص شویم، تقویم را دیدم که نوشته بود: شهادت امام محمد هادی (ع).
برای همین نام او را محمدهادی گذاشتیم. عجیب است که او عاشق و دلدادهٔ امام هادی شد و در این راه و در شهر امام هادی (ع) یعنی سامرا به شهادت رسید.
بسیار زیبا،..
کمتر از یک سال در حوزه بود
yazdaan
مدتی بعد مدارس باز شد. من فکر کردم که هادی فقط در تابستان میخواهد کار کند، اما او کار را ادامه داد! فهمیدم که ترک تحصیل کرده.
yazdaan
پسرک فلافلفروش همان هادی ذوالفقاری بود که سید علی مصطفوی او را جذب مسجد کرد و بعدها اسوه و الگوی بچههای مسجدی شد.
yazdaan
حجم
۲٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۲٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
قیمت:
۱۵,۰۰۰
۷,۵۰۰۵۰%
تومان