بریدههایی از کتاب پسرک فلافلفروش
۴٫۷
(۸۶۶)
زمانی که برای تحصیل در قم مستقر شده بودم، یک روز به هادی زنگ زدم و گفتم: فاصلهٔ حجره تا محل تحصیل من زیاد است و احتیاج به موتور دارم، اما نه پول دارم و نه موتورشناس هستم.
هنوز چند ساعتی از صحبت ما نگذشته بود که هادی زنگ زد. گوشی را برداشتم. هادی گفت: کجایی؟
گفتم: توی حجره در قم.
گفت: برات موتور خریدم و با وانت آوردم قم، کجا بیارم؟
تعجب کردم. کمتر از چند ساعت مشکل من را حل کرد.
نمیدانید آن موتور چقدر کار من را راه انداخت.
بعدها فهمیدم که هادی برای بسیاری از اطرافیان همینگونه است
F313
یکی از دوستانش میگفت: هادی در این روزهای آخر، بیشتر شبها و سحرها بر سر مزاری که برای خودش در نظر گرفته بود حاضر میشد و دعا و نماز میخواند.
িមተєကє .నមժមተ
(من را) رو به قبله صحیح دفن کنید... روی سنگ قبرم اسم من را نزنید و بنویسید که اینجا قبر یک آدم گناهکار است.
یعنی؛ العبد الحقیر المذنب و یا مثل این
ای که مرا خوانده ای ،راه نشانم بده
سال بعد همهٔ دوستان را جمع کرد و تلاش نمود تا کتاب خاطرات سید علی مصطفوی چاپ شود. او همهٔ کارها را انجام میداد اما میگفت: راضی نیستم اسمی از من به میان آید.
ادریس
میگفت: در روایات اسلامی بیکاری بدترین حالت یک جوان به حساب میآید. بیکاری هزاران مشکل و گناه و ... را در پی خود دارد.
JAHANBAN
گفتم: این زخم پشت دست برای چیه؟ خیلی وقته که میبینم. سوخته؟
نمیخواست جواب بده و موضوع را عوض میکرد. اما من همچنان اصرار میکردم.
بالاخره توانستم از زیر زبان او حرف بکشم!
مدتی قبل در یکی از شبها خیلی اذیت شده بود. میگفت که شیطان با شهوت به سراغ من آمده بود. من هم چارهای که به ذهنم رسید این بود که دستم را بسوزانم!
من مات و مبهوت به هادی نگاه میکردم. درد دنیایی باعث شد که هادی از آتش شهوت دور شود. آتش دنیا را به جان خرید تا گرفتار آتش جهنم نشود.
کتابینا
او عاشق گمنامی بود
مرتضی ش.
در میان فیلمها به خداحافظ رفیق خیلی علاقه داشت.
یا فارس الحجاز ادرکنی
دیگه از اینجا خسته شدم. این حجابها بوی حضرت زهرا (س) نمیده.
AVA
وقتش را پای سریالها و فیلمها تلف نمیکرد. میگفت خیلی از این برنامهها وقت انسان را هدر میدهد.
shariaty
در روایات اسلامی بیکاری بدترین حالت یک جوان به حساب میآید. بیکاری هزاران مشکل و گناه و ... را در پی خود دارد.
هانیه
: مؤمن شادیهایش در چهرهاش و حزن و اندوهش در درونش میباشد.
شیلا در جستجوی خوشبختی
دنبال شُهرتیم و پی اسم و رسم و نام
غافل از اینکه فاطمه (س) گمنام میخرد
کاربر ۲۷۲۵۱۰۷
او عاشق و دلدادهٔ امام هادی شد و در این راه و در شهر امام هادی (ع) یعنی سامرا به شهادت رسید.
F313
از برادرانم میخواهم که غیر حرف آقا (ولیفقیه) حرف کس دیگری را گوش ندهند.
امیر رضا
خواهران میخواهم که حجابشان را مثل حجاب حضرت زهرا (س) رعایت کنند، نه مثل حجابهای امروز، چون این حجابها بوی حضرت زهرا (س) نمیدهد.
امیر رضا
بعضی از دوستان حتی برخی از بچههای مذهبی را میشناسیم که اخلاق خاصی دارند!
کارهایی که باید انجام دهند با کندی پیش میبرند. جان آدم را به لب میرسانند تا یک حرکت مثبت انجام دهند.
اگر کاری را به آنها واگذار کنیم، به انجام و یا اتمام آن مطمئن نیستیم. دائم باید بالای سرشان باشیم تا کار به خوبی تمام شود.
این معضل در برخی از نهادها و حتی برخی مسئولان دیده میشود.
برخی افراد هم هستند که وقتی بخواهند کاری انجام دهند، از همهٔ عالم و آدم طلبکار میشوند.
همهٔ امکانات و شرایط باید برای آنها مهیا شود تا بلکه یک تحرک کوچکی پیدا کنند.
امیرالمؤمنین علی (ع) در بیان احوالات یکی از دوستانشان که او را برادر خود خطاب میکردند فرمودند: او پرفایده و کمهزینه بود.
صبا
سال اول طلبگی هادی بود. یک روز به او گفتم: میدانی شهریهای که یک طلبه میگیرد، از سهم امام زمان (عج) است.
با تعجب نگاهم کرد و گفت: خُب شنیدم، منظورت چیه؟!
گفتم: بزرگان دین میگویند اگر طلبهای درس نخواند، گرفتن پول امام زمان (عج) برای او اشکال پیدا میکند.
کمی فکر کرد. بعد از آن دیگر از حوزهٔ علمیه شهریه نگرفت! با موتور کار میکرد و هزینههای خودش را تأمین میکرد، اما دیگر به سراغ سهم امام زمان (عج) نرفت.
িមተєကє .నមժមተ
اخلاص او زبانزد رفقا بود. اگر کسی از او تعریف میکرد، خیلی بدش میآمد. وقتی که شخصی از زحمات او تشکر میکرد، میگفت: خرمشهر را خدا آزاد کرد!
هجران
دنبال شُهرتیم و پی اسم و رسم و نام
غافل از اینکه فاطمه (س) گمنام میخرد
🌸خـادمـ الحسین🌸
حجم
۲٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۲٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
قیمت:
۱۵,۰۰۰
۷,۵۰۰۵۰%
تومان