نباید برای گرم نگهداشتن یه نفر دیگه خودش رو آتیش بزنه
artemis
گاهی اوقات ذات بد درست نمیشود و از یک دانهٔ بد، فقط میوهٔ گندیده به وجود میآید؛
artemis
«چون آدمها گاهی وقتها بلد نیستن چطوری نیازشون رو به زبون بیارن و تو به حضور یه نفر کنار خودت نیاز داشتی.»
artemis
«تو تنها کسی هستی که میتونی دربارهٔ زندگی خودت تصمیم بگیری. بهخاطر تصمیمهایی که میگیری، نباید از بقیه عذرخواهی کنی.»
پریسا همانی
«چرا همیشه باید نگران اتفاقهایی باشیم که قراره بیفتن؟ چرا نباید توی لحظهٔ حال زندگی کنیم و فکرمون رو درگیر اتفاقهایی نکنیم که هنوز نیفتادن؟»
sonaagheli
«چرا همیشه باید نگران اتفاقهایی باشیم که قراره بیفتن؟ چرا نباید توی لحظهٔ حال زندگی کنیم و فکرمون رو درگیر اتفاقهایی نکنیم که هنوز نیفتادن؟»
sonaagheli
«نمیتونی بقیهٔ زندگیت رو صرف خوشحالکردن دیگران کنی، نائومی.»
«چرا که نه؟»
به معنای واقعی کلمه متحیر شده بود.
«بالاخره یه روزی میرسه که اینقدر به اطرافیانت میبخشی که دیگه چیزی برای خودت توی وجودت باقی نمیمونه.»
sonaagheli
پدر و مادرها از بچههاشون انتظاراتی دارن. همیشه همینطوریه. مثلاً بعضیها توقع دارن وقتی بچههاشون بزرگ شدن دکتر بشن، بعضیها انتظار دارن بچهشون یه قهرمان حرفهای بشه، بعضیها هم فقط میخوان آدمهای سالم و شادی تحویل جامعه بدن.»
sonaagheli
مادران تنها قهرمانان گمنام جهان بودند.
sonaagheli